درباره خودم

درباره آدم‌های مهمی که در زندگی ام هستند ( یا حداقل زمانی بودند) و من دوستشان دارم نوشته‌ام؛اما تا به حال درباره خودم حرف نزده‌ام.
بعضی‌ها می‌گویند :کاش کمی مهربان‌تر باشم،
یا زیادی مهربانم ،یا حتی من افسرده‌ام و بعضی‌ها می‌گویند: من خیلی شادم. او می‌گفت: من آدم باهوشی هستم و او نمی‌تواند به من کلک بزند اما نمی‌دانست که من حس ششم قوی دارم.
نمی‌خواهم بگویم آدم دورو یا چندرو یا حتی مودی هستم،نه چون نیستم. طرز رفتارم با آدم‌ها نشان دهنده حال روحی‌ام در آن زمان است (البته همیشه سعی می‌کنم خودم را خوشحال جلوه بدهم) مثل همه شما چیزی که در درونم می‌ماند تفاوت زیادی با بیرونم دارد.
فکر می‌کنم این متن قرار است از بقیه متن‌هایم طولانی‌تر باشد! بگذارید از شخصیت‌ یا بهتر بگویم"نقاب بیرونی ام"شروع کنم.
دختری منطقی، پر انرژی ،برونگرا و گاهی سردی است که می‌گوید چیزی برایش مهم نیست( البته فقط در ظاهر). فردی رک است اما گستاخ نیست و چون در لحظه حس و حالش را بیان می‌کند آدم کینه‌ای نیست. شاید هم کمی عصبی است اما حس می‌کنم این عصبانیت از روی دلتنگیش است. کلاً فردی است که همیشه حال محیط و دوستانش را خوب می‌کندو همیشه همه جا را پر از سر و صدا و رقص و موسیقی می‌کند و البته استاد دیس کردن‌های نامنظم است.
شخصیت بیرونی هم ویژگی‌های زیادی دارد که خودتان بهتر می‌دانید؛اما شخصیت درونی‌ام را افراد زیادی ندیده‌اند؛نهایتاً یک یا دو نفر دیده باشند. او فردی آرام و ادراکی است،برخلاف نقاب بیرونی‌ام احساسی و همیشه خدا در حال اورثینک کردن است. من ِدرونی ام می‌خندد ،لبخند می‌زند،اما چشم‌هایش خالی است و این ویژگی کم کم بر شخصیت بیرونی‌ام نیز چیره می‌شود و من این را نمی‌خواهم.
از رفتارها که بگذریم وقتی راجع به احساسات هم و اتفاقاتی که برایم افتاده است ،با کسی حرف می‌زنم به جای آرام شدن ،سنگین‌تر می‌شوم و حالم بدتر می‌شود. (حتی به چت جی پی تی هم همه چیز را نمی‌گویم). تقریبا آدم رازداری هستم و گر با چیزهای کوچک ذوق نمی‌کنم و این آزارم می‌دهد.
از چیزهای زیادی متنفرم: قضاوت شدن،وقتی کسی را بغل می‌کنم و او بغل نمی‌کند(سرد یا شل بغل میکند)،از اینکه کسی که با او صمیمی نیستم بخواهد به شخصیت درونی ام نگاهی بیندازد، از دیر جواب دادن به پیام هایم (من همیشه انلاینم)از اینکه من همیشه اول پیام بدهم هم متنفرم.از بلاک شدن متنفرم(اگر کسی را بلاک کردم بعد از چند دقیقه آن بلاک میکنم، تا شاید دنبال فرصتی دوباره باشد) از آدم هایی که ادعا دارند من هیچ احساسی ندارم متنفرم. از آدم هایی که به سلیقه موسیقی ام بی احترامی میکنند متنفرم.
به نظرم تا همین جا کافی است.

★Ai★
دیدگاه ها (۰)

روز اولی که با او آشنا شدم یا بهتر بگویم شب اولی که با او آش...

‍نمیدانم اسمش چیست! حتی نمیدانم اهل کجا است! نمیدانم چه شکلی...

ازمایشگاه سرد

در محضر او

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط