انگار کسی در این خانه را زده باشد

انگار کسی درِ این خانه را زده باشد،
از دالانهای خنک گذشته ،
کنارِ حوض کوچکِ وسط حیاط نشسته وبرای ماهیها آواز خوانده باشد ...
انگار کسی در اتاقهای تو در توی این خانه اشک ریخته ،
و به پنج دریها رازها گفته باشد
انگار کسی خودش را در پستوهای تاریکِ این خانه ، جا گذاشته باشد
انگار کسی اینجا مرده باشد ...
من روحی سرگردان را در لابه لای درختانِ این خانه میبینم که
شبیهِ دخترِ جوانیست که سالها پیش
به این خانه کوچ کرده بود ...

(( مریم رشیدی ))
دیدگاه ها (۲)

در من زنی هست ،شبیه روزهای آخر اسفند ...نه خیلی خوشحال ،و نه...

روزهای رفته ی سال را ورق میزنم .......چه خاطراتی که زنده نمی...

والا

امروز هرقدر بخندی و عاشق باشی از محبّت عالم کم نمیشود ، پس ....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط