در من زنی هست

در من زنی هست ،
شبیه روزهای آخر اسفند ...
نه خیلی خوشحال ،
و نه خیلی غمگین ،
دقیقا مثل روزهای آخر اسفند
میدود ...
بدون آن که بداند چرا ...!
می ایستد ،
بدون آن که بداند چرا ...!
گاهی گیسوانش را به باد بهاری میسپارد ،
و گاهی پشت پنجره زمستانی اسفند چای مینوشد...
حال دلم شبیه روزهای آخر اسفند است...
دیدگاه ها (۶)

روزهای رفته ی سال را ورق میزنم .......چه خاطراتی که زنده نمی...

انگار کسی درِ این خانه را زده باشد،از دالانهای خنک گذشته ، ک...

والا

ازمایشگاه سرد

army_aa is talking:📜: سطر اول داستان ما....Part 5بعد از آن گ...

yek tarafe part : 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط