روبروی آینه می ایستم

روبــروی آینه می ایستم ،
خـودم را نگاه میکنم !
دست میکشم روی گونه هایش
و آرام در آغــوش میگیرمش !
برایم میگوید :
از انــزوای درونش !
از سیـلیِ محکمِ روزگــار بر صورتش !
از بیرحمی های مـَردم در حقش
و از هــزاران هــزار دردِ دیگرش ...
و مــن‌ آرام اشک میریزم !
دست‌هایش را میگیرم و زمــزمه میکنم
نگـــران نباش ! خـُــــدا بــا مــاست
تو #مــن را داری و من #تــو را ...


#دلنوشته_های_من
#دلنوشته_تنهایی
#خدا
#خدا_بزرگه
#غمگین
#دلخوشی
#روزگار
دیدگاه ها (۰)

تنـــــهایی ،تــاوانِ همه ی #نَــــه هایی بـودکه نگفتم تا دل...

ایـن دُنیــــــا ،مــال ِ آدمهـــای #خـــــوب نیست ...مــال ...

#خــــــدایا ؟؟؟امـشب ، دلــم هوای با کسی حـرف زدن را دارد !...

ســال پُشتِ ســال می‌گذردو تنها جــــــایِ‌ خـــالی توستکه ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط