یادی از شهدا
#یادی_از_شهدا
اوّل صدقه می داد
وقتی می خواستیم برویم مأموریت، اوّل صدقه می داد.
بعد قرآن را باز می کرد و یک سوره می خواند; با ترجمه اش.
بعدش برنامه سفر را توضیح می داد و می گفت که چه کارهایی مشترک است و چه کارهایی انفرادی. وقت آزادمان را هم می گفت.
وارد شهر که می شدیم، اوّل میرفت گلزار شهدا، فاتحه میخواند.
بعد میرفت سراغ خانواده شهدا. باهاشان صحبت میکرد. مشکلاتشان را میپرسید و گاهی یادداشت میکرد که اگر بتواند حل کند. بعد میرفتیم سراغ مأموریتمان..
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
#بسیج_سایبری
اوّل صدقه می داد
وقتی می خواستیم برویم مأموریت، اوّل صدقه می داد.
بعد قرآن را باز می کرد و یک سوره می خواند; با ترجمه اش.
بعدش برنامه سفر را توضیح می داد و می گفت که چه کارهایی مشترک است و چه کارهایی انفرادی. وقت آزادمان را هم می گفت.
وارد شهر که می شدیم، اوّل میرفت گلزار شهدا، فاتحه میخواند.
بعد میرفت سراغ خانواده شهدا. باهاشان صحبت میکرد. مشکلاتشان را میپرسید و گاهی یادداشت میکرد که اگر بتواند حل کند. بعد میرفتیم سراغ مأموریتمان..
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
#بسیج_سایبری
۴۶۱
۲۳ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.