به شدت نیاز داشتم با کسی حرف بزنم

به شدت نیاز داشتم با کسی حرف بزنم...
تلفن رو برداشتم تا شماره ای رو بگیرم اما هیچ کس رو نداشتم. دفترچه تلفن من پر از اسم های جور واجوره.
اما وقتی دنبال کسی می گردم تا بتونم باهاش حرف بزنم، مببینم که به صورت مفتضحانه ای هیچ کس رو ندارم و اون اعدادی که جلوی اسم ها نوشته شده مثل اعدادی که روی یک چک بی محل نوشته شده باشه،
بی ارزش و مسخره ان...

#روزبه_معین

📕 قهوه ی سرد آقای نویسنده
دیدگاه ها (۱)

زندگی عجیبه، نیست؟ چیز‌هایی که یه روزی درخشان و زیبا به‌نظرت...

زیباترین انسان‌هایی که تاکنون شناخته‌ام آن‌هایی بودند که شکس...

دوستمان ندارندولی نگه مان میدارند!عجیب است!درحد یک دوست معمو...

چرا خودت را عذاب میدهی؟مگر دنیا تا کجا می‌تواند تو را کول کن...

قهوه تلخ پارت ۴۳نامه چویا رو قایم کردم و از اتاق خارج شدم وا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط