عشق شرور
لباسمو عوض کردم و رفتم جلو میز ارایش داشتم ارایش میکردم که
طاها اومد از پشت گرفت شونه هامو گفت
طاها:راستی خیلی خوشگلی
رها:مغزم قفلی زده بود با این حرفش بلند شدم منم جلوش واستادم درست چشم تو چشم بودیم
#طاها نمی دونم چم شده بود این دختره دیگه واسم مهم شده بود یه جوری فکر میکردم دوسش دارم
وجدان طاها:خر شدی نه تو عاشق نمی شی
طاها:از کجا میدونی شاید این دختره فرق داره
وجدان:نه اینم همونطوریه یه دختر که چند روزی نگهش میداری بعدش پرتش میکنی بیرون
طاها:اههه خفه شو اصلا
وجدان:🤥😐
#طاها لباشو میبوسیدم رها هم همراهی میکرد این اولین باری بود که اینطوری میکردم فکر کنم اونم منو شاید د..و..ست داره
#رها با گذاشتن لباش رو لبام منم همراهی کردم این پسره منو مثت خودش کرده بود بدون اون احساس خفه گی میکردم ولی نمی تونستم بهش بگم که د...و.سش دارم
ادامه دارد
طاها اومد از پشت گرفت شونه هامو گفت
طاها:راستی خیلی خوشگلی
رها:مغزم قفلی زده بود با این حرفش بلند شدم منم جلوش واستادم درست چشم تو چشم بودیم
#طاها نمی دونم چم شده بود این دختره دیگه واسم مهم شده بود یه جوری فکر میکردم دوسش دارم
وجدان طاها:خر شدی نه تو عاشق نمی شی
طاها:از کجا میدونی شاید این دختره فرق داره
وجدان:نه اینم همونطوریه یه دختر که چند روزی نگهش میداری بعدش پرتش میکنی بیرون
طاها:اههه خفه شو اصلا
وجدان:🤥😐
#طاها لباشو میبوسیدم رها هم همراهی میکرد این اولین باری بود که اینطوری میکردم فکر کنم اونم منو شاید د..و..ست داره
#رها با گذاشتن لباش رو لبام منم همراهی کردم این پسره منو مثت خودش کرده بود بدون اون احساس خفه گی میکردم ولی نمی تونستم بهش بگم که د...و.سش دارم
ادامه دارد
- ۱۱.۵k
- ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط