مردم شهر سیاه

مردم شهر سیاه,
خنده هاشان همه از روی ریاست...
دلشان سنگ سیاست...
ما در ای شهر دویدیم و دویدیم...
چه سود؟!
هر کجا پرسه زدیم خبر از مرد نبود.
و تو ای مرغ مهاجر که از این شهر گذر خواهی کرد...
نکند از هوس دانه گندم به زمین بنشینی...!!!
دیدگاه ها (۲)

فرهنگ یعنی بپذیریم که قیافه و ظاهر هر کس دو بخش داره .بخش او...

همیشه " آذر " که میرسد ،ماه من معکوس شمارش میشود..." یلدا 1 ...

تا می آیم بگویم دوستت دارمدریا می آیدرٓدِ پایِ سپیده دم را پ...

ﺧﺪﺍ ﻭ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ. ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺧ...

ساعت از نیمه شب گذشته . مایکی به نامه ای که دختر نوشته بود خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط