بارون میبارید پشت پنجره داشتم به اون روز بارونی فکر میکرد
بارون میبارید پشت پنجره داشتم به اون روز بارونی فکر میکردم
+ببین عشقم ببین چه بارون خوبیه بیا دیگه..
-نه من از بارون متنفرم!
دستمو کشید،افتادم تو بغلش:))مست عطر تنش شدم موهامو بو کرد:))))
آروم زمزمه کرد که چقد دوسم داره،دیگه نمیدونستم دارم چیکار میکنم دستمو گرفت داشتیم میچرخیدیم صدای قهقهه های مردونش هنوز تو گوشمه...!
موهایِ خیسشو زیر اون بارون یادم نمیره...
اون تنها بارونی بود که ازش متنفر نبودم:))
+ببین عشقم ببین چه بارون خوبیه بیا دیگه..
-نه من از بارون متنفرم!
دستمو کشید،افتادم تو بغلش:))مست عطر تنش شدم موهامو بو کرد:))))
آروم زمزمه کرد که چقد دوسم داره،دیگه نمیدونستم دارم چیکار میکنم دستمو گرفت داشتیم میچرخیدیم صدای قهقهه های مردونش هنوز تو گوشمه...!
موهایِ خیسشو زیر اون بارون یادم نمیره...
اون تنها بارونی بود که ازش متنفر نبودم:))
۵.۹k
۱۰ آبان ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.