جزیره کشف نشده 🌴 پارت۶۲ 💚
صدای پا اومد که به سرعت داشت به من نزدیک میشد. دو جفت پا جلوم ظاهر شدن. سرمو آروم بلند کردم. دستایی که همیدیگرو گرفتن. بازم بلند کردم. لیندا لبخند میزد. حتی جانگکوکم لبخند میزد. دوباره دستاشون نگاه کردم. چی؟؟ چرا اینطورین؟ اونا دستای همو گرفتنو لبخند میزنن.............
لیندا: میخوام بهت یه چیزی بگم.
میخواد چیزی بهم بگه؟ بهش نگاه کردم.............
لیندا: ما..
نمیخواستم اونو بشنوم. بلند شدم..........
ــ نمیخوام بشنوم. میرم استراحت کنم.
خواستم ازشون دور بشم که. لیندا دستمو گرفت.........
لیندا: من میخوام اولین بار به تو بگم.
هع میخواد اولین بار به من بگه؟.........
ـــ من نمیخوام.
لیندا: ببین رو عصابم رژه نرو. من میخوام بهت بگم. پس مثل آدم بشین بهت بگم.
من میتونم تحمل کنم؟ از دستام گرفتو منو بزور رو کاناپه نشاند. چرا جانگکوک چیزی نمیگه؟ اون که از علاقه من به لیندا خبر داشت. چرا اینطوری کرد؟ لیندا اول به جانگکوک و بعد به من نگاه کرد. درسته اون تو اولویته...........
لیندا: جانگکوک برادر کوچیکمه.
جانگکوک: با یه سال اونقدر هم کوچیک نیستما.
اینا چی میگن؟ گیج شدم...........
ــ چی میگید؟
لیندا خودشو جلو کشید............
لیندا: ببین من وقتی 10سالم بودو جانگکوک 9سالش بود، جانگکوکو میدزدن. هر چی گشتیم پیداش نکردیم. حالا اون داداشیم کنارمه.
ــ خبر دارید شما خانواده عجیبی دارید؟
لیندا: عجیبتر از اخلاقو رفتار تو نیس.
ــ مگه من چجوریم؟
ـ✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾ـ
#جزیره_کشف_نشده #میراث_ابدی #میراث_ابدی۲ #آنتی_bts
لیندا: میخوام بهت یه چیزی بگم.
میخواد چیزی بهم بگه؟ بهش نگاه کردم.............
لیندا: ما..
نمیخواستم اونو بشنوم. بلند شدم..........
ــ نمیخوام بشنوم. میرم استراحت کنم.
خواستم ازشون دور بشم که. لیندا دستمو گرفت.........
لیندا: من میخوام اولین بار به تو بگم.
هع میخواد اولین بار به من بگه؟.........
ـــ من نمیخوام.
لیندا: ببین رو عصابم رژه نرو. من میخوام بهت بگم. پس مثل آدم بشین بهت بگم.
من میتونم تحمل کنم؟ از دستام گرفتو منو بزور رو کاناپه نشاند. چرا جانگکوک چیزی نمیگه؟ اون که از علاقه من به لیندا خبر داشت. چرا اینطوری کرد؟ لیندا اول به جانگکوک و بعد به من نگاه کرد. درسته اون تو اولویته...........
لیندا: جانگکوک برادر کوچیکمه.
جانگکوک: با یه سال اونقدر هم کوچیک نیستما.
اینا چی میگن؟ گیج شدم...........
ــ چی میگید؟
لیندا خودشو جلو کشید............
لیندا: ببین من وقتی 10سالم بودو جانگکوک 9سالش بود، جانگکوکو میدزدن. هر چی گشتیم پیداش نکردیم. حالا اون داداشیم کنارمه.
ــ خبر دارید شما خانواده عجیبی دارید؟
لیندا: عجیبتر از اخلاقو رفتار تو نیس.
ــ مگه من چجوریم؟
ـ✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾ـ
#جزیره_کشف_نشده #میراث_ابدی #میراث_ابدی۲ #آنتی_bts
۴۴.۳k
۱۹ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.