bts
#معشوقه_لرد
پارت۲۶
فلش بک"هفت سال قبل"
"شب کریسمس"
بعد از اجرای اون شب پسرها به دلیل انرژیه زیادی که دریافت کردند تصمیم گرفتند این کار رو هرماه انجام بدن
پسر ها دقایق اول سال جدید میلادی رو پیش خوانواده هاشون گذروندن و بعد تصیمیم داشتند به خیابون ها برن و برای مردم هیجان زده ی پاریس اجرا داشته باشن
"بعد چند اجرای کوتاه"
هوسوک: میدونی این بهترین کریسمسم بود
یونگی: حتی از اجراهای مجللم برای جشن های اشرافی هم بهتر بود
+بیایین قبول کنیم بهترین کریسمس هممون بود
+نه هیونگ؟
سوکجین خسته از شیطنتای جونگکوک وسط اجرا و رقصیدنش با مردم، درحالی که داشت برای پسر ها نوشیدنی میریخت تا بهشون بده گفت
سوکجین: اره واقعا باحال بود، ایده خوبی بود، فکر کتم بهتره منم یه ساز رو یاد بگیرم، شما همتون یه چیزی برای اجرا دارید
نامجون: به جز من، هیونگ تو عالی میرقصی، به جای ساز رقصیدنو امتحان کن
سوکجین: امتحانش میکنم😉
نامجون: خب دیگه پسرا ساز زدن بسه، بیایین بریم خونه، بوقلمون سوکجین منتظرمونه
سوکجین: اره بریم که اونو زیر ذغال انداختم میسوزه
پسر ها تصمیم گرفته بودند شب کریسمس رو به خونه جونگکوک و برادراش برن تا غریبه یا والدین و شخص دیگری مزاحم تفریحشون نباشه
سوکجین همینطور که بوقلمونش رو اماده خوردن میکرد زیر لب اهنگی زمزمه میکرد
_به به چه بوییی مثل هم...
_هیونگگگگگگگگگگ
سوکجین: یااااااا چته بچه ذهرم ترکید دوست داری سکته کنم بمیرم راحت شممم؟؟؟؟؟ دیگه هیچکی پیدا نمیشه برات غذا درست کنه همه مثل من مهربون نیستن غذای مونده میزارن جلوت سم میریزن تو غذا میکشنتتتت، میخوای بکشی منوووووووو؟
پارت۲۶
فلش بک"هفت سال قبل"
"شب کریسمس"
بعد از اجرای اون شب پسرها به دلیل انرژیه زیادی که دریافت کردند تصمیم گرفتند این کار رو هرماه انجام بدن
پسر ها دقایق اول سال جدید میلادی رو پیش خوانواده هاشون گذروندن و بعد تصیمیم داشتند به خیابون ها برن و برای مردم هیجان زده ی پاریس اجرا داشته باشن
"بعد چند اجرای کوتاه"
هوسوک: میدونی این بهترین کریسمسم بود
یونگی: حتی از اجراهای مجللم برای جشن های اشرافی هم بهتر بود
+بیایین قبول کنیم بهترین کریسمس هممون بود
+نه هیونگ؟
سوکجین خسته از شیطنتای جونگکوک وسط اجرا و رقصیدنش با مردم، درحالی که داشت برای پسر ها نوشیدنی میریخت تا بهشون بده گفت
سوکجین: اره واقعا باحال بود، ایده خوبی بود، فکر کتم بهتره منم یه ساز رو یاد بگیرم، شما همتون یه چیزی برای اجرا دارید
نامجون: به جز من، هیونگ تو عالی میرقصی، به جای ساز رقصیدنو امتحان کن
سوکجین: امتحانش میکنم😉
نامجون: خب دیگه پسرا ساز زدن بسه، بیایین بریم خونه، بوقلمون سوکجین منتظرمونه
سوکجین: اره بریم که اونو زیر ذغال انداختم میسوزه
پسر ها تصمیم گرفته بودند شب کریسمس رو به خونه جونگکوک و برادراش برن تا غریبه یا والدین و شخص دیگری مزاحم تفریحشون نباشه
سوکجین همینطور که بوقلمونش رو اماده خوردن میکرد زیر لب اهنگی زمزمه میکرد
_به به چه بوییی مثل هم...
_هیونگگگگگگگگگگ
سوکجین: یااااااا چته بچه ذهرم ترکید دوست داری سکته کنم بمیرم راحت شممم؟؟؟؟؟ دیگه هیچکی پیدا نمیشه برات غذا درست کنه همه مثل من مهربون نیستن غذای مونده میزارن جلوت سم میریزن تو غذا میکشنتتتت، میخوای بکشی منوووووووو؟
۹.۸k
۲۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.