دو پارتی کوک🥲🫂🤍...
دو پارتی کوک🥲🫂🤍...
یجی:عاا کوکی لطفا امروزو زود بیا میخوایم بریم خوش بگذرونیم..
کوک: باشه بیب سعیمو میکنم
یجی: مطمئن باش میتونی حالا بیا بغلم «همو بغل کردن»...
امروز قرار بود با کوک بریم یکمی مست کنیم به نظر باحال میومد پس بهش گفتم شبو زودتر بیاد...
*چند ساعت بعد*
چند ساعتی میگذره و کاملا اماده شدم زیاد ازاونا نیستم که ارایش کنم رژی کمرنگ زده بودم و کیفمو رو دوشم انداختم و منتظر تماس کوک شدم...
کوک: پیامی برای یجی فرستادم«بیا پایین هانی»
یجی: با سرعت رفتم سوار ماشین شدم «سلام کوکی»
کوک: نگاهی بهش کردم معلوم بود حرفمو گوش کرده و لباسی مجلسی نپوشیده...
«افرین لباسی خوب پوشیدی»
یجی: بلعههه راضی کردن شما اسون نبود که به راحتی از دستش بدم
کوک: افرین ولی یادت باشه که نباید زیاد بخوری اوکی؟
یجی: باشههه ولی چرا همش همینو میگی توکه کنارمی
کوک: چون تو تاحالا نخوردی و واقعا سریع مست میشی پس حواسم باید بهت باشه!
یجی: هوففف
بلاخره رسیدیم میتونستم بوی الکلو حس کنم واقعا خیلی رومخ بود ولی...
کوک: از کنارم تکون نمیخوری فهمیدی؟؟
یجی: ای خداااا باشهه دیگههه.. زیاد نخورده بودم ولی مست شده بودم
کوک: بسه بسههه دیگه نخور
یجی: فقط همین اخرییی
کوک: بس کن زود بیا بریم خونه«جدی»
یجی: باش
اصلا نمیدونستم دارم چیکار میکنم مسخره بازی در می اوردمو همش بلند بلند میخندیدم کوکم فقط نگام میکرد و بهم میخندید
یجی: هییی کوککک«داد»
کوک: چیشدددد؟؟؟
یجی: بیا بریم شهربازی لطفاااا
کوک: حیف که نمیتونم نه بگم یجی: داشتیم میرفتیم که یک ماشین با سرعت بالا داشت میومد
یجی: کوکک مراقب باشش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حمایت 🙂؟
یجی:عاا کوکی لطفا امروزو زود بیا میخوایم بریم خوش بگذرونیم..
کوک: باشه بیب سعیمو میکنم
یجی: مطمئن باش میتونی حالا بیا بغلم «همو بغل کردن»...
امروز قرار بود با کوک بریم یکمی مست کنیم به نظر باحال میومد پس بهش گفتم شبو زودتر بیاد...
*چند ساعت بعد*
چند ساعتی میگذره و کاملا اماده شدم زیاد ازاونا نیستم که ارایش کنم رژی کمرنگ زده بودم و کیفمو رو دوشم انداختم و منتظر تماس کوک شدم...
کوک: پیامی برای یجی فرستادم«بیا پایین هانی»
یجی: با سرعت رفتم سوار ماشین شدم «سلام کوکی»
کوک: نگاهی بهش کردم معلوم بود حرفمو گوش کرده و لباسی مجلسی نپوشیده...
«افرین لباسی خوب پوشیدی»
یجی: بلعههه راضی کردن شما اسون نبود که به راحتی از دستش بدم
کوک: افرین ولی یادت باشه که نباید زیاد بخوری اوکی؟
یجی: باشههه ولی چرا همش همینو میگی توکه کنارمی
کوک: چون تو تاحالا نخوردی و واقعا سریع مست میشی پس حواسم باید بهت باشه!
یجی: هوففف
بلاخره رسیدیم میتونستم بوی الکلو حس کنم واقعا خیلی رومخ بود ولی...
کوک: از کنارم تکون نمیخوری فهمیدی؟؟
یجی: ای خداااا باشهه دیگههه.. زیاد نخورده بودم ولی مست شده بودم
کوک: بسه بسههه دیگه نخور
یجی: فقط همین اخرییی
کوک: بس کن زود بیا بریم خونه«جدی»
یجی: باش
اصلا نمیدونستم دارم چیکار میکنم مسخره بازی در می اوردمو همش بلند بلند میخندیدم کوکم فقط نگام میکرد و بهم میخندید
یجی: هییی کوککک«داد»
کوک: چیشدددد؟؟؟
یجی: بیا بریم شهربازی لطفاااا
کوک: حیف که نمیتونم نه بگم یجی: داشتیم میرفتیم که یک ماشین با سرعت بالا داشت میومد
یجی: کوکک مراقب باشش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حمایت 🙂؟
۶۱.۰k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.