چ مثل چادر
چ مثل #چادر
آن گاه که پر چادرت را
محکم میفشاری و از #میدان_مین گذر میکنی !
خط را شکسته ای
و از صدای تیر های کور نمیترسی !
چ مثل #چمران !
آن گاه که #پاوه را با دست های خالی
نگاه داشت
و تو امروز استقامت را از او آموختی که
یک شهر هم نمیتواند از راه حق منصرف ات کند !
چ مثل #چفیه ..
آن گاه که #بسیجی
گوشه ی چشم #دختر کوچک اش را با پر چفیه اش
پاک کرد و گفت :
دستور امام است !
نمی شود که زمین بماند !
و تو یاد گرفتی که حرف امام زمین ماندنی نیست !
حتی اگر همه بگویند نمی شود !
و...
چ مثل چشمانی که هر لحظه
تو را میبیند ..
تو با آزادگی جهاد میکنی
نه یواشکی ...
آشکارا
در مقابل چشمان #خدا !
چ مثل
تمام چراغ های روشن این شهر ...
آن گاه که پر چادرت را
محکم میفشاری و از #میدان_مین گذر میکنی !
خط را شکسته ای
و از صدای تیر های کور نمیترسی !
چ مثل #چمران !
آن گاه که #پاوه را با دست های خالی
نگاه داشت
و تو امروز استقامت را از او آموختی که
یک شهر هم نمیتواند از راه حق منصرف ات کند !
چ مثل #چفیه ..
آن گاه که #بسیجی
گوشه ی چشم #دختر کوچک اش را با پر چفیه اش
پاک کرد و گفت :
دستور امام است !
نمی شود که زمین بماند !
و تو یاد گرفتی که حرف امام زمین ماندنی نیست !
حتی اگر همه بگویند نمی شود !
و...
چ مثل چشمانی که هر لحظه
تو را میبیند ..
تو با آزادگی جهاد میکنی
نه یواشکی ...
آشکارا
در مقابل چشمان #خدا !
چ مثل
تمام چراغ های روشن این شهر ...
۱.۲k
۱۳ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.