کم بود عکس داشتم
وانشات
کوکونوی، اینوپی
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
از اون روز خیلی وقت گذاشته روزی که خونه آتیش گرفته وقتی کسی که عاشقش بود رو از دست داد *اینویی آکانه *
از وقتی که اون رفت وقتی رفت داخل بونتن
اون هر شب روز در پول غرق شد هر چیزی که میخواست رو داشت اون پول شهرت رو داشتی ولی عشق رو نه
چی شد که به این جا رسید
کسی که پیش اون بود دیگه نیست
ولی اون میخواست اون رو برگردانده دوباره درست اون سیشو رو میخواست
روزی اون با چند تا از زیر درست هاش به مغازه رفت بوی روغن و گاز میومد اینوپی رو دید که یک گوشه بود و داشت کارش رو انجام میداد کوکونوی به سمت اون رفت
کوکونوی: هنوز از این کار خسته نشدی اینوپی؟
اینوپی بدونه این که کوکو رو نگاه کنه : چرا باید خسته بشم از پول کثیف بهتره کوکو
کوکونوی: پول کثیف ؟ این پول خیلی کار ها میکنه که تو نمی تونی اینوپی عاقل باش و با من بیا تو به هم چیز میرسی بدونه این که سختی بکشی
اینوپی: کوکو بسه چقدر دیگه پول میخوای ها
چقدر دیگه کوکو تو اون قدر پول داری که به پول احتیاج نداری چرا باید بیام تو بونتن و ادم های بی گناه رو بکشم ؟
اینوپی: کوکو بسه تمومش کن چقدر دیگه
کوکونوی: چی رو بسه پول هم چیز رو فراهم میکنه همه چیز رو میتونی داشته باشی ادم ها هیچ گناهی ندارن من کارم رو انجام میدم همون و تموم
اینوپی : کوکو من خیلی چیز ها رو از دست دادم
ولی دیگه با اومدن تو بونتن نمیخوام باز هم چیزی رو از دست بدم
کوکونوی: عاقل باش اینوپی تو دیگه چیزی نداری که بخوای از دست بدی تو ..
اینوپی با فریاد*: کوکو من نمیخوام برای تو جای یک مرده باشم نمیخوام جای نامزده مرده تو باشم من سیشو هستم نه اکانه که تو میخوای تا کی میخوای ادامه بدی ها
کوکونوی: چرا فکر میکنی من برای اکانه میخوامت ؟
اینوپی: کوکو همین که گفتم من نه میام بونتن و نه میخوام جای نامزده مرده تو باشم
کوکونوی: من هنوز منتظر جوابت هستم اینوپی حتی اگر هم شده با زور میبرمت
و رفت *
کوکونوی، اینوپی
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
از اون روز خیلی وقت گذاشته روزی که خونه آتیش گرفته وقتی کسی که عاشقش بود رو از دست داد *اینویی آکانه *
از وقتی که اون رفت وقتی رفت داخل بونتن
اون هر شب روز در پول غرق شد هر چیزی که میخواست رو داشت اون پول شهرت رو داشتی ولی عشق رو نه
چی شد که به این جا رسید
کسی که پیش اون بود دیگه نیست
ولی اون میخواست اون رو برگردانده دوباره درست اون سیشو رو میخواست
روزی اون با چند تا از زیر درست هاش به مغازه رفت بوی روغن و گاز میومد اینوپی رو دید که یک گوشه بود و داشت کارش رو انجام میداد کوکونوی به سمت اون رفت
کوکونوی: هنوز از این کار خسته نشدی اینوپی؟
اینوپی بدونه این که کوکو رو نگاه کنه : چرا باید خسته بشم از پول کثیف بهتره کوکو
کوکونوی: پول کثیف ؟ این پول خیلی کار ها میکنه که تو نمی تونی اینوپی عاقل باش و با من بیا تو به هم چیز میرسی بدونه این که سختی بکشی
اینوپی: کوکو بسه چقدر دیگه پول میخوای ها
چقدر دیگه کوکو تو اون قدر پول داری که به پول احتیاج نداری چرا باید بیام تو بونتن و ادم های بی گناه رو بکشم ؟
اینوپی: کوکو بسه تمومش کن چقدر دیگه
کوکونوی: چی رو بسه پول هم چیز رو فراهم میکنه همه چیز رو میتونی داشته باشی ادم ها هیچ گناهی ندارن من کارم رو انجام میدم همون و تموم
اینوپی : کوکو من خیلی چیز ها رو از دست دادم
ولی دیگه با اومدن تو بونتن نمیخوام باز هم چیزی رو از دست بدم
کوکونوی: عاقل باش اینوپی تو دیگه چیزی نداری که بخوای از دست بدی تو ..
اینوپی با فریاد*: کوکو من نمیخوام برای تو جای یک مرده باشم نمیخوام جای نامزده مرده تو باشم من سیشو هستم نه اکانه که تو میخوای تا کی میخوای ادامه بدی ها
کوکونوی: چرا فکر میکنی من برای اکانه میخوامت ؟
اینوپی: کوکو همین که گفتم من نه میام بونتن و نه میخوام جای نامزده مرده تو باشم
کوکونوی: من هنوز منتظر جوابت هستم اینوپی حتی اگر هم شده با زور میبرمت
و رفت *
- ۶.۷k
- ۰۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط