سلسله پستهای زندگی نامه امیرالمؤمنین حیدر از ولادت تا شها
سلسله پستهای #زندگی_نامه_امیرالمؤمنین_حیدر_از_ولادت_تا_شهادت
#فصل_دوازهم : شورای شش نفری عمر...
#قسمت_ششم :
جریان شورا به شرح زیر بوده است:
پس از سه روز، از قتل عمر هر شش نفر در منزل عایشه جمع شده و به شور و بحث پرداختند.
ابتداء عبدالرحمن رشته سخن را بدست گرفته و گفت:
برای اینکه میان مسلمین تفرقه نیفتد لازم است ما شش نفر هم با موافقت یکدیگر یکی را از بین خود برای خلافت انتخاب کنیم حالا هر کسی که رأی خود را به دیگری دهد دامنه اختلاف را کم خواهد نمود.
#طلحه حق خود را به #عثمان واگذار کرد
#زبیر نیز رأی خود را به #علی علیه السلام داد
#سعد وقاص هم چون چنین دید حق خود را به #عبدالرحمن واگذار نمود و بدین ترتیب شش نفر شوری به سه نفر که هر یک دو رأی داشتند تبدیل گردید
ولی
برای علی علیه السلام مسلم بود که این کار به نفع عثمان خاتمه پیدا میکند زیرا عبدالرحمن شخصا داوطلب خلافت نبود و اگر هم در سر خود چنین خیالی را مینمود عملاً عرضه اظهار آن را نداشت و قبلاً نیز در این مورد با عثمان مذاکره نموده و وعده کمک و حمایت به او داده بود.
عبدالرحمن مجددا صحبت کرده و آنها را از مخالفت بر حذر نمود زیرا مخالفت در آن شورای ساختگی مساوی با کشته شدن به شمشیر پنجاه نفر مراقبین پشت در بود.
عثمان که از مقصود عبد الرحمن آگاه بود به علی علیه السلام پیشنهاد نمود که خوبست ما هر دو نفر هم به عبد الرحمن وکالت دهیم تا او هر چه مقرون به صلاح باشد اقدام کند،
عبدالرحمن نیز از پیشنهاد عثمان استقبال کرد و سوگند یاد نمود که خود طمع خلافت ندارد و این کار را جز در میان آن دو به دیگری واگذار نخواهد کرد.
علی علیه السلام که در صحبت آن دو مطالعه می کرد تمام قضایا را همانگونه که از اول هم برای او روشن بود بار دیگر از مد نظر گذراند و در پاسخ آنان تأنی نمود.
عثمان گفت:
یا علی مخالفت جائز نیست و برابر وصیت عمر هر کس مخالفت کند جز کشته شدن راه دیگری ندارد تو هم عبدالرحمن را به حکمیت برگزین.
علی علیه السلام فرمود:
حال که روزگار بکام تو میگردد چرا عجله نموده و مرا به قتل تهدید میکنی؟
برای من روشن است که عبدالرحمن جانب تو را رعایت خواهد کرد و برخلاف حق و مصلحت سخن خواهد گفت ولی چون چاره ای نیست من نیز به شرط اینکه او خویشاوندی خود را با تو نادیده گرفته و رضای خدا و مصلحت امت را در نظر بگیرد او را به حکمیت می پذیرم،
عبد الرحمن نیز سوگند یاد کرد که چنین کند.
#ادامه_دارد
همانهایی که از حیدر بریدند
حسین بن علی را سر بریدند.....
#سلام_بر_اهلبیت
#سلام_بر_اهل_بیت
#سلام_بر_امام_علی #تا_غدیر #با_غدیر
#شیعه #علی #مولود_کعبه #امام_علی #امام_علی_علیه_السلام
#یا_مهدی_ادرکنی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بصیرت_افزائی
#بسیج_سایبری
#shia_muslim #shia_islam #shia_religion #islam_shia #shia #muslim #islam #religion
#حق_پایدار_است
#فصل_دوازهم : شورای شش نفری عمر...
#قسمت_ششم :
جریان شورا به شرح زیر بوده است:
پس از سه روز، از قتل عمر هر شش نفر در منزل عایشه جمع شده و به شور و بحث پرداختند.
ابتداء عبدالرحمن رشته سخن را بدست گرفته و گفت:
برای اینکه میان مسلمین تفرقه نیفتد لازم است ما شش نفر هم با موافقت یکدیگر یکی را از بین خود برای خلافت انتخاب کنیم حالا هر کسی که رأی خود را به دیگری دهد دامنه اختلاف را کم خواهد نمود.
#طلحه حق خود را به #عثمان واگذار کرد
#زبیر نیز رأی خود را به #علی علیه السلام داد
#سعد وقاص هم چون چنین دید حق خود را به #عبدالرحمن واگذار نمود و بدین ترتیب شش نفر شوری به سه نفر که هر یک دو رأی داشتند تبدیل گردید
ولی
برای علی علیه السلام مسلم بود که این کار به نفع عثمان خاتمه پیدا میکند زیرا عبدالرحمن شخصا داوطلب خلافت نبود و اگر هم در سر خود چنین خیالی را مینمود عملاً عرضه اظهار آن را نداشت و قبلاً نیز در این مورد با عثمان مذاکره نموده و وعده کمک و حمایت به او داده بود.
عبدالرحمن مجددا صحبت کرده و آنها را از مخالفت بر حذر نمود زیرا مخالفت در آن شورای ساختگی مساوی با کشته شدن به شمشیر پنجاه نفر مراقبین پشت در بود.
عثمان که از مقصود عبد الرحمن آگاه بود به علی علیه السلام پیشنهاد نمود که خوبست ما هر دو نفر هم به عبد الرحمن وکالت دهیم تا او هر چه مقرون به صلاح باشد اقدام کند،
عبدالرحمن نیز از پیشنهاد عثمان استقبال کرد و سوگند یاد نمود که خود طمع خلافت ندارد و این کار را جز در میان آن دو به دیگری واگذار نخواهد کرد.
علی علیه السلام که در صحبت آن دو مطالعه می کرد تمام قضایا را همانگونه که از اول هم برای او روشن بود بار دیگر از مد نظر گذراند و در پاسخ آنان تأنی نمود.
عثمان گفت:
یا علی مخالفت جائز نیست و برابر وصیت عمر هر کس مخالفت کند جز کشته شدن راه دیگری ندارد تو هم عبدالرحمن را به حکمیت برگزین.
علی علیه السلام فرمود:
حال که روزگار بکام تو میگردد چرا عجله نموده و مرا به قتل تهدید میکنی؟
برای من روشن است که عبدالرحمن جانب تو را رعایت خواهد کرد و برخلاف حق و مصلحت سخن خواهد گفت ولی چون چاره ای نیست من نیز به شرط اینکه او خویشاوندی خود را با تو نادیده گرفته و رضای خدا و مصلحت امت را در نظر بگیرد او را به حکمیت می پذیرم،
عبد الرحمن نیز سوگند یاد کرد که چنین کند.
#ادامه_دارد
همانهایی که از حیدر بریدند
حسین بن علی را سر بریدند.....
#سلام_بر_اهلبیت
#سلام_بر_اهل_بیت
#سلام_بر_امام_علی #تا_غدیر #با_غدیر
#شیعه #علی #مولود_کعبه #امام_علی #امام_علی_علیه_السلام
#یا_مهدی_ادرکنی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بصیرت_افزائی
#بسیج_سایبری
#shia_muslim #shia_islam #shia_religion #islam_shia #shia #muslim #islam #religion
#حق_پایدار_است
۱.۹k
۱۵ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.