از آن هنگام ه مذن ح عل العزا را بر بالا مذن

از آن هنگام كه مؤذن "حَيَّ عَلَى العَزا" را بر بالاى مأذنه جارى كرد، باز ياد شما افتادم!...
شما كه هر روز هم غُصّه ى ما را مى خوريد و هم، قِصّه ى كربلا را مرور مى كنيد!...
با خودم فکر كردم: كاش! حالا كه "يارِ" خوبى نبودم، لااقل "بارى" هم بر دوشِتان نگذارم!...
حالا كه نتوانستم براى تان "دوست" خوبى باشم، حداقل با اعمال و رفتارم، "دشمنان"تان را بيش تر نكنم!...
مى گويم: حالا كه چندروزیست هلال محرم مهمان آسمان شده، چه خوب است که هر روز با روضه ى حسين نَفَس تازه كنيم و غبار و سياهى را از دل بشوئيم!...
راستى! شما به كدام مجلس روضه مشرف مى شوى؛ آقاى عزيز!...
آقا دستم خالی و دل پر از نیاز است, برای همین از امروز با زبان عزیزانت بر تو سلام می گویم...
و امروز از لسان مبارک مادرتان می گویم...
السلام عليك يا نورالله فى الظلمات الارض‌
دیدگاه ها (۳۲)

آن کشته که بردند به یغما کفنش را تیر از پی تیر آمد و پوشاند ...

خوش به سعادتشان, دیدند ابدیتشان را از میان دو انگشت مولایشان...

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین...آجرک الله یا صاحب الزمان ...

روزم شود از فاجعه گر , تیره تر از تارصدبار شود معرکه در معرک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط