خوش به سعادتشان دیدند ابدیتشان را از میان دو انگشت مولای

خوش به سعادتشان, دیدند ابدیتشان را از میان دو انگشت مولایشان...
اصحاب حسین ع را می گویم...
چقدر امیدشان افزون شد...
و چقدر بر اراده و تصمیم شان مصمم شدند...
دیشب با خود گفتم کاش من هم برای یک لحظه هم که شده تو را میدیدم...
نه اینکه باورم را بر بودنت تشدید کنم...
نه! که مثل روز بودنت برایم روشن است و آمدنت چون خورشید...
اما دوست دارم برای یک لحظه ببینمتان تا با برق نگاهت سد کنم راه را بر هر چه بد عهدیم...
وه که چه زیبا لحظه ایست آن دم که صدایم زنی و به رویم تبسمی کنی...
مولای من به تماشا می نشینم نیم نگاهت را...
سلام امام داغدارم...
سلام! 
دیدگاه ها (۱۵)

در حادثه کربلا با سه‌ نمونه شخصیت روبرو می‌شویم.اول: حسینحاض...

این چیست که چون دلهره افتاده به جانم حال همه خوب است، من اما...

آن کشته که بردند به یغما کفنش را تیر از پی تیر آمد و پوشاند ...

از آن هنگام كه مؤذن "حَيَّ عَلَى العَزا" را بر بالاى مأذنه ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط