کاملم کن پارت۴
راکی: منو میشناسید ؟
شوتو:(خیلی آروم) بله میشناسم بعداً بهت میگم حالا برو
راکی «احترام گذاشت و رفت»:جانه
همه اومدن و احترام گذاشتن و سعی کردن پرنس رو به حرف بیاورند اما هیچ کس جز راکی نتونست این کار رو بکنه
پرنسس«بلند شد و رفت جای راکی»: یو بانوی جوان
راکی«احترام»:یو پرنسس فیومی
پرنسس: تو اسم من رو می دونی ولی من نمی دونم
راکی: من راکی .راکی هایاشی هستم پرنسس
پرنسس: منو فیومی صدا کن و منم تورو راکی
راکی: فیومی برادرت چرا فقط با من حرف زد با هیچکس دیگه حرفی نمی زنه تو می دونی
فیومی : احتمالا حدس میزنم از نوع رفتارت خوشش اومده برادرم اصلا ظاهر برایش مهم نیست
راکی: جدا من که کاری نکردم من خیلی صمیمی نشدم باهاشون ولی بقیه انگار همه خیلی دلشون می خواد صمیمی بشن با ایشون
فیومی: بله برادرم از این کارخوشش نمیاد از اینکه بهش بچسبند بدش میاد و فکر کنم تو این رو میدونستی
راکی:نه نه من ایشون رو امشب دیدم مگه اینکه ایشون همون کسی باشند که چند روز پیش اومدن پیش من برای درمان دست سوخته شون و یکمی هم با من درد و دل کردند
فیومی:برادرم چندروز پیش فرار کرده بودند بخاطر مبارزه ای که با پدرم کردن بودند زخمی شدند ولی شب با سرو وضع سالم برگشت زخم های عمیقی برداشته بود ولی همه درمان شده بودن بعدشم کمتر عصبی میشد و یکی دو بار گل رز سیاه توی اتاقش دیدم تو از رز سیاه خوشت میاد ؟
راکی:ب.....بله......من از رز سیاه خوشم میاد
#مای_هیرو_اکادمی #مدرسه_قهرمانان_من #شوتو_تودوروکی #سناریو #فن-فیک #انیمه #مانگا
شوتو:(خیلی آروم) بله میشناسم بعداً بهت میگم حالا برو
راکی «احترام گذاشت و رفت»:جانه
همه اومدن و احترام گذاشتن و سعی کردن پرنس رو به حرف بیاورند اما هیچ کس جز راکی نتونست این کار رو بکنه
پرنسس«بلند شد و رفت جای راکی»: یو بانوی جوان
راکی«احترام»:یو پرنسس فیومی
پرنسس: تو اسم من رو می دونی ولی من نمی دونم
راکی: من راکی .راکی هایاشی هستم پرنسس
پرنسس: منو فیومی صدا کن و منم تورو راکی
راکی: فیومی برادرت چرا فقط با من حرف زد با هیچکس دیگه حرفی نمی زنه تو می دونی
فیومی : احتمالا حدس میزنم از نوع رفتارت خوشش اومده برادرم اصلا ظاهر برایش مهم نیست
راکی: جدا من که کاری نکردم من خیلی صمیمی نشدم باهاشون ولی بقیه انگار همه خیلی دلشون می خواد صمیمی بشن با ایشون
فیومی: بله برادرم از این کارخوشش نمیاد از اینکه بهش بچسبند بدش میاد و فکر کنم تو این رو میدونستی
راکی:نه نه من ایشون رو امشب دیدم مگه اینکه ایشون همون کسی باشند که چند روز پیش اومدن پیش من برای درمان دست سوخته شون و یکمی هم با من درد و دل کردند
فیومی:برادرم چندروز پیش فرار کرده بودند بخاطر مبارزه ای که با پدرم کردن بودند زخمی شدند ولی شب با سرو وضع سالم برگشت زخم های عمیقی برداشته بود ولی همه درمان شده بودن بعدشم کمتر عصبی میشد و یکی دو بار گل رز سیاه توی اتاقش دیدم تو از رز سیاه خوشت میاد ؟
راکی:ب.....بله......من از رز سیاه خوشم میاد
#مای_هیرو_اکادمی #مدرسه_قهرمانان_من #شوتو_تودوروکی #سناریو #فن-فیک #انیمه #مانگا
۶۴۷
۰۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.