بعد از تو تنها رفتنت را گریه کردم

‍ ‍ بعد از تو تنها رفتنت را گریه کردم
عطر خوش پیراهنت را گریه کردم
بایاد گرمای حضورت لحظه لحظه
سرمای دی ماه تنت را گریه کردم
ای میوه ی ممنوعه ی باغ دل من
عمری هوای چیدنت را گریه کردم
در گیر و دار رفتنت با نم نم اشک
حسرت به دل بوسیدنت را گریه کردم
در برزخ چشمان دیروز تو ...امروز
دل بستن و دل کندنت را گریه کردم
بیرون زدم از خود شبی با یک بغل بغض
کوچه به کوچه برزنت را گریه کردم
ای کاش دست خسته ام را می گرفتی
وقتی ضریح دامنت را گریه کردم
بی آنکه از برگشتنت چیزی بگویی
در سر خیال دیدنت را گریه کردم
دیدگاه ها (۵)

چگونه تو را عشق دیرین بناممکه دیری ست در حسرت یک پیامم سلام ...

‍ به چنین طی شدن عمر هدر میگویندزنده ومردن من باخت دوسر میگو...

‍ وقتی که خودرادردل ایینه رو،یت میکنمدرخویشتن میگریم وبردل م...

‌‌‌‌‌دلتنگ کسی هستـم، دلتنگ نگاهم نیست من منتظـرم امـا، او چ...

Ⓜ️شدم مجنون و از من برده دل ؛لیلای چشمانتنگاهم کردی و آخر شد...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

(بوسه ای در یک شب بارانی) ببین، این باران، شبیه گریه‌ی آسمان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط