هزار فلسفه دارد سی که مجنون است

هزار فلسفه دارد كسی که مجنون است
به‌ ويژه آن‌كه جنون را به‌عشق مديون است

طلا كه هيچ، كه از اشک نيز پاک‌تر است
حسابِ هركه سرش از حساب بيرون است

خراب می‌شوم از ديدن و نديدن تو
كه چشم‌های خمارِ تو مست و میگون است

غم ِ تو خون ِ دلم را به‌شیشه ریخته است
تو لاك می‌زنی آرام و من دلم خون است

"ز گريه مردم چشمم نشسته است به خون
ببین که در طلبت حال مردمان چون است"

#بهمن_صباغ_زاده
💫🎋
دیدگاه ها (۱)

به قلبم باز با عشقت چه غوغا میکنی #عشقم چه شوری در دلم یک با...

دلبرانه ناز کن.نازت خریدارش #منمعشوه ها آغاز کن،پایان وآغازش...

روزی دلیل شوقم و روزی خودِ غممیک آن زیادم از سرت و لحظه‌ای ک...

باید تورا پنهان کنم مابین اشعارمباید کسی هرگز نفهمد دوستت دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط