روزی دلیل شوقم و روزی خود غمم

روزی دلیل شوقم و روزی خودِ غمم
یک آن زیادم از سرت و لحظه‌ای کمم

بیدم نبین و آنهمه مجنون مرا نخوان
نه اینقدَر ضعیف، نه آنقدر محکمم

گاهی فریبِ وسوسه‌ای می‌بَرد مرا
پس سعی کن بُت‌ام نکنی؛ من هم آدمم

در چشم‌هام، فلسفه‌ی رودخانه نیست
یا منطقِ بهار نمی‌ریزد از دَمم

جادوی ساده‌ی کلمات است، شک نکن
گاهی اگر عجیب‌تر از توست عالمم

شعر از #دروغ ریشه گرفته، #قبول کن
من #بهترین #دروغگوی روزگارمم...

#مهدی_فرجی
دیدگاه ها (۱)

هزار فلسفه دارد كسی که مجنون استبه‌ ويژه آن‌كه جنون را به‌عش...

به قلبم باز با عشقت چه غوغا میکنی #عشقم چه شوری در دلم یک با...

باید تورا پنهان کنم مابین اشعارمباید کسی هرگز نفهمد دوستت دا...

داستان من و چشم تو شنیدن داردخواب این فاصله تعبیر رسیدن دارد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط