یا ابا لمهدی ع

یا ابا لمهدی (ع)

یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست
کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست

سامرائی شده ام ، راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست

قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست

یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست

زخم دندان تو و جام پر از خون آبه
ماجرائی است که در ایل تو چندان کم نیست

بوسهء جام به لب های تو یعنی این بار
خیزران نیست ولی روضه ی دندان کم نیست

از همان دم پسر کوچکتان باران شد
تاهمین لحظه که خون گریه ی باران کم نیست

در بقیع حرمت با دل خون می گفتم
که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست

سید حمید رضا برقعه ای
دیدگاه ها (۲)

دوش دیدم که ملائک همه آئینه به دستَواز تماشای رخ یوسف زهرا ه...

اللهم عجل لولیک الفرج

پدری در دم مرگ است و به بالین پسرشپسری اشک فشان است به حال پ...

دوستان بر من و سوز جگرم گریه کنیدبه شرار دل و اشک بصرم گریه ...

Lucky victim of Halloween night جوهر خون و آخرین نفس دختر و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط