برایت لاله میآرم ولی در خویش پنهانی

...
برایت لاله می‌آرم ولی در خویش پنهانی
بگودرخودشدن‌تاکی بگو‌ازچیست حیرانی

برایت‌یک‌غزل‌دارم‌که‌هربیتش‌به‌نام توست
ولی‌این‌بارمی‌میرم‌خودت‌هم‌خوب‌می‌دانی

چرا پاییز غمگین است میان خاطرات من
چرا رفتن، چرا از غم سرودن ساز ویرانی

ببین‌من باز با قابی‌که بر دیوار ایوان است
هزاران حرف دارم باز هم هرگز نمی‌ دانی

توباگیسوی‌افشانت، لب‌شیرین و چشمانت
مرا گم کرده‌ ای در یک نگاه ، پاییز بارانی

به‌هرم آن‌نفس‌هایی که‌گرمم‌ می‌کند هردم
بگو هرگز نخواهی‌ رفت‌ بگو آری پشیمانی
(ندا)
#سروده_های_عاشقانه
دیدگاه ها (۵)

...امشب غرق در توام چونان که باران است پنهان‌زچشم توگویی...

...آنگاه که پاییز را به نظاره می‌نشینم گویی چشم تو را ب...

...هر گوشه‌ی تنت، بیتی از غزل من است آن‌تاب ابروت، خط‌ م...

...دل من گیر دلت بود و تو گیر دگرینفسم با تو‌و تو در پی عشقی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط