پارت 26
پارت 26
ویو ات
صبح با دلدرد پاشدم دیدم تویه بغل جونگکوک خوابیدم و لخته خاک تو سرم منم لختم یعنی انقدر بدم میاد وقتی یه نفر مسته میاد خونه و زیرش یه دختر میخوابه
ایشششش چندشم میشه دیدم خیلی کیوت خوابیده مطمئن نیستم این همون جونگکوک دیشبی باشه دیشب داشت منو ج*ر میداد و خیلی خشن بود ولی خدایی وقتی خوابه خیلی ناز میشه 🥺
میخواستم از بغلش در بیام که گفت
جونگکوک: میشه نری (خوابالو کیوت)
ات: انقار یادت نیست که دیشب به فاکم دادی
جونگکوک: ها من دادم وای خاک تو سرم ببخشید دیشب مست بودم نتونستم تحمل کنم ببخشید
ات: درکت میکنم اشکالی نداره حالا میشه ولم کنی میخوام برم حموم
جونگکوک: باشه ببخشید
ویو ات
من از حموم اومدم بیرون و جونگکوک رفته بود سرکار منم رفتم بیمارستان باید نمیرفتم بیرون ولی یه بادیگارد با خودم اوردم که مواظبم باشه رفتم بیمارستان رفتم اتاقی که مامانم اینا اونجا بودن حالشون خوب شده بود و فردا مرخص میشدن اما هرچی ازشون میپرسیدم چی بهشون حمله کرده چیزی نمیگفتن خلاصه رفتم خونه تو خونه حصلم سر رفته بود الان ساعت 5 بود باید جونگکوک میومد که بله بلخره اومد رفتم درو باز کردم با خشحالی بهش سلام کردم بهم گفت
جونگکوک: از جلویه چشمام گمشو بیرون دیگه نمیخوام اون قیافتو ببینم (عربده)
ات: چیشده چرا داد میزنی
جونگکوک: چیشده ها.. باورم نمیشه فکر میکردم تو با بقیه فرق داری.... فکر میکردم تو هرزه نیستی.... این صدا ماله کیه (گوشیشو درمیاره و صدایه ات پخش میشه که میگیه من فقط بخاطر پول جونگکوک دارم نقش بازی میکنم تا عاشقم شه اون پولشو بکشم برایه خودم کنم)
(ات: میدونستم این نقشایه لیا هس که پولایه جونگکوک بالا بکشه پس منم تصمیم گرفتم جونگکوک نادیده بگیرم)
ات: اممم خب جونگکوک میدونی چیه تو.... یه.... ادمه..... الاغ هستی که سری باور میکنی بعدن خودت میفهمی چه گوهی خوردی اگر الان بگی میرم
جونگکوک: همین الان گمشو برو (عربده)
ات: باشه میرم
ات رفت واسایلشو جعم کرد از عمارت رفت نمیدونست کجا بره یه دفعه تسمیم گرفت بره پیشه اون پیرزنه تویه جنگل بود که رسید به خونه پیرزن در زد پیرزن درو باز کرد ات اومد داخل
ات: اجوما ببخشید مزاحمت شدم من با دوستم دعوام شد و خونه پدر و مادرم دور بود اومدم پیشه شما
اجوما: نه دخترم اشکالی نداره... دعواتون شده مگه چیشده
ات: خب (کله داستانو میگه) اجوما قسم میخورم که من نگفتم اون نقشایه لیا هس و جونگکوک سری قضاوت میکنه
اجوما: تو جونگکوک دوست داری
ات: خب اره دوسش دارم ولی اون عاشق یه دختر دیگس
اجوما: حالا ولش کن تو برو بخواب استراحت کن دخترم
ات: مرسی اجوما
لایک 🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪
#فیک_جونگکوک
ویو ات
صبح با دلدرد پاشدم دیدم تویه بغل جونگکوک خوابیدم و لخته خاک تو سرم منم لختم یعنی انقدر بدم میاد وقتی یه نفر مسته میاد خونه و زیرش یه دختر میخوابه
ایشششش چندشم میشه دیدم خیلی کیوت خوابیده مطمئن نیستم این همون جونگکوک دیشبی باشه دیشب داشت منو ج*ر میداد و خیلی خشن بود ولی خدایی وقتی خوابه خیلی ناز میشه 🥺
میخواستم از بغلش در بیام که گفت
جونگکوک: میشه نری (خوابالو کیوت)
ات: انقار یادت نیست که دیشب به فاکم دادی
جونگکوک: ها من دادم وای خاک تو سرم ببخشید دیشب مست بودم نتونستم تحمل کنم ببخشید
ات: درکت میکنم اشکالی نداره حالا میشه ولم کنی میخوام برم حموم
جونگکوک: باشه ببخشید
ویو ات
من از حموم اومدم بیرون و جونگکوک رفته بود سرکار منم رفتم بیمارستان باید نمیرفتم بیرون ولی یه بادیگارد با خودم اوردم که مواظبم باشه رفتم بیمارستان رفتم اتاقی که مامانم اینا اونجا بودن حالشون خوب شده بود و فردا مرخص میشدن اما هرچی ازشون میپرسیدم چی بهشون حمله کرده چیزی نمیگفتن خلاصه رفتم خونه تو خونه حصلم سر رفته بود الان ساعت 5 بود باید جونگکوک میومد که بله بلخره اومد رفتم درو باز کردم با خشحالی بهش سلام کردم بهم گفت
جونگکوک: از جلویه چشمام گمشو بیرون دیگه نمیخوام اون قیافتو ببینم (عربده)
ات: چیشده چرا داد میزنی
جونگکوک: چیشده ها.. باورم نمیشه فکر میکردم تو با بقیه فرق داری.... فکر میکردم تو هرزه نیستی.... این صدا ماله کیه (گوشیشو درمیاره و صدایه ات پخش میشه که میگیه من فقط بخاطر پول جونگکوک دارم نقش بازی میکنم تا عاشقم شه اون پولشو بکشم برایه خودم کنم)
(ات: میدونستم این نقشایه لیا هس که پولایه جونگکوک بالا بکشه پس منم تصمیم گرفتم جونگکوک نادیده بگیرم)
ات: اممم خب جونگکوک میدونی چیه تو.... یه.... ادمه..... الاغ هستی که سری باور میکنی بعدن خودت میفهمی چه گوهی خوردی اگر الان بگی میرم
جونگکوک: همین الان گمشو برو (عربده)
ات: باشه میرم
ات رفت واسایلشو جعم کرد از عمارت رفت نمیدونست کجا بره یه دفعه تسمیم گرفت بره پیشه اون پیرزنه تویه جنگل بود که رسید به خونه پیرزن در زد پیرزن درو باز کرد ات اومد داخل
ات: اجوما ببخشید مزاحمت شدم من با دوستم دعوام شد و خونه پدر و مادرم دور بود اومدم پیشه شما
اجوما: نه دخترم اشکالی نداره... دعواتون شده مگه چیشده
ات: خب (کله داستانو میگه) اجوما قسم میخورم که من نگفتم اون نقشایه لیا هس و جونگکوک سری قضاوت میکنه
اجوما: تو جونگکوک دوست داری
ات: خب اره دوسش دارم ولی اون عاشق یه دختر دیگس
اجوما: حالا ولش کن تو برو بخواب استراحت کن دخترم
ات: مرسی اجوما
لایک 🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪
#فیک_جونگکوک
۱۰.۳k
۱۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.