پارت 25
پارت 25
ویو جونگکوک
رفتم بار پیشه بچها(منظورش جیهوپ و یونگی)
جیهوپ: سلام داش خوبی
جونگکوک: سلام اره خوبم
یونگی: چه خبر
نشستیم کلی باهم حرف زدیم و من خیلی مست بودم اینجوری بود که نمیتونستم رویه پاهام وایسم
جیهوپ: جونگکوک بسه زیاد نخور
جونگکوک: ولش... امشب فقط میخوام خوشبگذرونم (مستی)
یونگی: پاشو برسونمت خونه
جونگکوک: ها خونه.... اقرار برم پیشه ات.... پیشه عشقم (مستی)
جیهوپ: جونگکوک اون که عشقت نیست فقط یه دوست معمولی
جونگکوک: چرا هس اون تمومه زندگیم هس (حالت مستی)
یونگی: هفففف باشه حالا هرچی بیا بریم خونه
ویو یونگی
از جیهوپ خداحافظی کردم و جونگکوک بردمش خونش در خونشو زدم
ویو ات
الان ساعت 2 شب هس کلی براش نگرانم نکنه بلایی سرش اومده باشه واااا کن چرا باید نگرانش باشم به من چه.... هااا این کیه
ات: اممم ببخشید شما
یونگی: ببخشید مزاحم شدم ولی فکر کنم اقایه جئون خیلی مسته من اوردمش لطفا مراقبش باشین یکم حالش بده
ات: فقط یکم حالش بده این کاملن حالش بده ولی بازم ممنون
جونگکوک: سلام عشقم... خوبی (حالت مستی)
ات: اره خیلی حالش بده ممنون که اوردینش
یونگی: خاهش میکنم من میارمش داخل
ات: نه نمیخواد خودم میارم
یونگی: باشه فعلا خداحافظ
(رفت)
ات: وای چقدر سنگین هستی
جونگکوک: میخواستی سنگین نباشم.... امشب... قرار.... کلی خش بگذره (حالت مستی)
ات: تو فعلا برو بخواب زیادیم حرف نزن
ویو ات
بردمش اتاقش گذاشتمش رویه تخت تا خواستم برم دستمو کشید
جونگکوک: کجا میری خانوم کوچولو (سکسی و مستی)
ات: زهرمار و خانوم کوچولو دستمو ول کن (جدی)
جونگکوک: نه نه نه نمیتونی بری چون قرار باهم خش بگذرونیم (حالت مستی)
ات: جونگکوک تو الان مستی نمیدونی چی میگی میشه ولم کنی
جونگکوک: نه
یه دفعه منو کشید اوفتادم روش و منو برگردون روم خیمه زد و اسمات.............
________________________________________________________________________________
لایک🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪
#فیک_جونگکوک
ویو جونگکوک
رفتم بار پیشه بچها(منظورش جیهوپ و یونگی)
جیهوپ: سلام داش خوبی
جونگکوک: سلام اره خوبم
یونگی: چه خبر
نشستیم کلی باهم حرف زدیم و من خیلی مست بودم اینجوری بود که نمیتونستم رویه پاهام وایسم
جیهوپ: جونگکوک بسه زیاد نخور
جونگکوک: ولش... امشب فقط میخوام خوشبگذرونم (مستی)
یونگی: پاشو برسونمت خونه
جونگکوک: ها خونه.... اقرار برم پیشه ات.... پیشه عشقم (مستی)
جیهوپ: جونگکوک اون که عشقت نیست فقط یه دوست معمولی
جونگکوک: چرا هس اون تمومه زندگیم هس (حالت مستی)
یونگی: هفففف باشه حالا هرچی بیا بریم خونه
ویو یونگی
از جیهوپ خداحافظی کردم و جونگکوک بردمش خونش در خونشو زدم
ویو ات
الان ساعت 2 شب هس کلی براش نگرانم نکنه بلایی سرش اومده باشه واااا کن چرا باید نگرانش باشم به من چه.... هااا این کیه
ات: اممم ببخشید شما
یونگی: ببخشید مزاحم شدم ولی فکر کنم اقایه جئون خیلی مسته من اوردمش لطفا مراقبش باشین یکم حالش بده
ات: فقط یکم حالش بده این کاملن حالش بده ولی بازم ممنون
جونگکوک: سلام عشقم... خوبی (حالت مستی)
ات: اره خیلی حالش بده ممنون که اوردینش
یونگی: خاهش میکنم من میارمش داخل
ات: نه نمیخواد خودم میارم
یونگی: باشه فعلا خداحافظ
(رفت)
ات: وای چقدر سنگین هستی
جونگکوک: میخواستی سنگین نباشم.... امشب... قرار.... کلی خش بگذره (حالت مستی)
ات: تو فعلا برو بخواب زیادیم حرف نزن
ویو ات
بردمش اتاقش گذاشتمش رویه تخت تا خواستم برم دستمو کشید
جونگکوک: کجا میری خانوم کوچولو (سکسی و مستی)
ات: زهرمار و خانوم کوچولو دستمو ول کن (جدی)
جونگکوک: نه نه نه نمیتونی بری چون قرار باهم خش بگذرونیم (حالت مستی)
ات: جونگکوک تو الان مستی نمیدونی چی میگی میشه ولم کنی
جونگکوک: نه
یه دفعه منو کشید اوفتادم روش و منو برگردون روم خیمه زد و اسمات.............
________________________________________________________________________________
لایک🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪
#فیک_جونگکوک
۱۰.۷k
۱۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.