یا علی ای قلب زهرا گوش کن
یا علی ای قلب زهرا گوش کن
قطره ای از درد دریا نوش کن
چند سالی در کنارت زیستم
چند سالی هم کنارت نیستم
خانه ام پر نور از نور تو بود
کام دل شیرین از شور تو بود
هر نگاهت راز یک اعجاز بود
سفره عشقت همیشه باز بود
روزهائی چون پر پروانه نرم
ماههائی چون سخنهای تو گرم
در کنار تو شدم ای شرق عشق
لحظه هائی عارفانه غرق عشق
رفع تشویق و ملالم کن علی
می روم دیگر حلالم کن علی
ای یدالله، قلب تو چشم خداست
بو ترابا خشم تو خشم خداست
تو دوایی درد دینی یا علی
تو امیرالمومنینی یا علی
گر کنم تشبیه خلقت را به گنج
ور گزینم گوهر ازآ ن گنج، پنج
بس که پاک و صاف چون آئینه ای
بهترین الماس این گنجینه ای
قلعه خیبر شکار دست توست
هوشیار بزم عرفان مست توست
تو نمایشگاه روح ایزدی
پشت پا بر فرق این دنیا زدی
شیر پاکی خوردی و شیری شدی
با گرسنه سیر از سیری شدی
گر نبودی معنی مردی نبود
گر نبودی بیش از آن دردی نبود
میوه نخل کمالت بر لب است
زخمهایت زخم قلب مکتب است
کم تلاطم کن ای اقیانوس من
سوختن کافیست ای فانوس من
اشکهایت دامنم تر کرده است
دامنم را حوض کوثر کرده است
گفت بابایم مکرر این سخن
امتش تا دور باشد از محن
گر ضعیفی را نشد مهمان کنی
با تبسم می شود احسان کنی
حال اگر دستت تهی از مکنت است
غم مخور لبخند تو پر قیمت است
پاک از رخسار انجم کن علی
جان زهرایت تبسم کن علی
صبر کن بر محنت فقدان من
مهربانتر باش با طفلان من
شب رخت را شمع این کاشانه کن
زلف زینب را علی جان شانه کن
هر زمان گیرد ترا در بر بلا
گریه بر زهرا بکن ((غفاریا))
قطره ای از درد دریا نوش کن
چند سالی در کنارت زیستم
چند سالی هم کنارت نیستم
خانه ام پر نور از نور تو بود
کام دل شیرین از شور تو بود
هر نگاهت راز یک اعجاز بود
سفره عشقت همیشه باز بود
روزهائی چون پر پروانه نرم
ماههائی چون سخنهای تو گرم
در کنار تو شدم ای شرق عشق
لحظه هائی عارفانه غرق عشق
رفع تشویق و ملالم کن علی
می روم دیگر حلالم کن علی
ای یدالله، قلب تو چشم خداست
بو ترابا خشم تو خشم خداست
تو دوایی درد دینی یا علی
تو امیرالمومنینی یا علی
گر کنم تشبیه خلقت را به گنج
ور گزینم گوهر ازآ ن گنج، پنج
بس که پاک و صاف چون آئینه ای
بهترین الماس این گنجینه ای
قلعه خیبر شکار دست توست
هوشیار بزم عرفان مست توست
تو نمایشگاه روح ایزدی
پشت پا بر فرق این دنیا زدی
شیر پاکی خوردی و شیری شدی
با گرسنه سیر از سیری شدی
گر نبودی معنی مردی نبود
گر نبودی بیش از آن دردی نبود
میوه نخل کمالت بر لب است
زخمهایت زخم قلب مکتب است
کم تلاطم کن ای اقیانوس من
سوختن کافیست ای فانوس من
اشکهایت دامنم تر کرده است
دامنم را حوض کوثر کرده است
گفت بابایم مکرر این سخن
امتش تا دور باشد از محن
گر ضعیفی را نشد مهمان کنی
با تبسم می شود احسان کنی
حال اگر دستت تهی از مکنت است
غم مخور لبخند تو پر قیمت است
پاک از رخسار انجم کن علی
جان زهرایت تبسم کن علی
صبر کن بر محنت فقدان من
مهربانتر باش با طفلان من
شب رخت را شمع این کاشانه کن
زلف زینب را علی جان شانه کن
هر زمان گیرد ترا در بر بلا
گریه بر زهرا بکن ((غفاریا))
- ۶.۱k
- ۰۶ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط