بعضی شبا
بعضی شبا،
همه ی دردات، دلتنگی هات، دلشکستگی هات
روی سرت خرااااب میشن
طوری که خواب ازت فرار میکنه
جاش یه بغض سنگین و یه بسته سیگار و یه لیوان آب سرد میشه همراهِ دلگیری هات
توی تاریکیِ اتاق، به نورِ ماه که از پنجره میخوره توی صورتت زُول میزنی
هی فکر میکنی
هی فکر میکنی...
بعضی شبا با مشت میکوبی به سَرِت،
بخاطر دردایی که نمیتونی با هیچکس درمیون بزاری
چون هیــــچکَسی توی دنیا نیست که بتونه اونا رو از خاطرت پاک کنه...
بعضی شبا...
یه جوری سخت صبح میشن..
همه ی دردات، دلتنگی هات، دلشکستگی هات
روی سرت خرااااب میشن
طوری که خواب ازت فرار میکنه
جاش یه بغض سنگین و یه بسته سیگار و یه لیوان آب سرد میشه همراهِ دلگیری هات
توی تاریکیِ اتاق، به نورِ ماه که از پنجره میخوره توی صورتت زُول میزنی
هی فکر میکنی
هی فکر میکنی...
بعضی شبا با مشت میکوبی به سَرِت،
بخاطر دردایی که نمیتونی با هیچکس درمیون بزاری
چون هیــــچکَسی توی دنیا نیست که بتونه اونا رو از خاطرت پاک کنه...
بعضی شبا...
یه جوری سخت صبح میشن..
- ۴.۵k
- ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط