خرگوش قاتل

خرگوش قاتل
پارت۹
ذهن ا.ت: این همون پسر دیشبیه نبود؟ وایی
مامان ا.ت به دست ا.ت یواشکی میزنه که سلام بده
ا.ت . سلام خوش اومدین( لبخند)
م کوک سلام دخترم چه دختره خوشگلی
ب.کوک سلام
ذهن کوک: این دختره همونی نبود که منو دیشب نجات داد؟
کوک. سلام
م ا.ت سلام پسرم
ب ا.ت سلام بفرمایین بشینین
بعد از نشستن و صحبت کردن
ب .کوک: پس هفته ی بعد عروسی رو بگیریم
ب ا.ت :بله حتما
ب . کوک: ‌پسرم فردا بیا دنبال ا.ت باهم برید برای عروسی لباس و وسایل بگیرید
کوک :چشم
پاشدن و خداحافظی و اینا
فردا
ساعت۱۰ ویو ا.ت:
از خواب بیدار شده بودم و دوش گرفته بودم و یه کمم آرایش کرده بودم لباسم رو پوشیدم که کوک پیام داد
کوک:پایین منتظرتم
ادامه دارد...
شرایط:
۲۰ کامنت
۱۲ لایک
۹۷ نفریمون کنین✨
دیدگاه ها (۲۵)

خرگوش قاتلپارت۱۰فردا:ساعت۱۰ ویو ا.ت:از خواب بیدار شده بودم و...

خرگوش قاتل پات ۱1کوک:دستم رو بگیرا.ت:چرا؟کوک:پدربزرگم حتما ا...

خرگوش قاتلپارت۸ویو کوک:رفتم به اون آدرس وسط راه هم گل گرفتم ...

خرگوش قاتلپارت۷ویو کوک:کارای شرکت رو انجام میدادم که بابام ز...

پارت ۸۶ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط