ایستاده ام بر بام اسفند

ایستاده ام بر بام اسفند،
با چشمانی خیره به روزهایی که تلخ و شیرین گذشت و خاطره شد...
حالا بهار در راه است،
لبریز از عطر بهار نارنج،
سرشار از شکوه علفزار با کوله باری از شکوفه های عشق،
سبزه های امید و ابرهایی که آبستن باران اند...
شاید خدا خواست و این بهار درخت آرزوهایمان جوانه زد ...



#مریم_موسوی
دیدگاه ها (۱)

🍒کوک کن عقربه ی ساعت احساست را روی یک حالت خوب 🍒که دگر فرص...

دوش آرزوی خـواب خـوشم بـود یک زمـانامشب نظر به روی تو از خوا...

ستاره گم شد و خورشید سر زدپرستویی به بام خانه پر زددر آن صبح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط