پارت 22 I love you
پارت 22 I love you
ویو ا/ت
چشمام رو باز کردم جیمین روم بود فکر کنم دیشب از خستگی روی من خوابیده
ا/ت: جیمین شی پاش
جیمین: چیه؟ (خواب آلو)
ا/ت: پاشو تا صبح زیرت موندم بست نبود؟
جیمین: هومم معلومه که نه! هر چقدر هم بخورمت بازم کمه!
ا/ت: باشه حالا پاشو
جیمین: اول بوس
ا/ت: باشه
جیمین صورتشو نزدیک ا/ت کرد و ا/ت بوسیدش جیمین پاشد و ا/ت رفت دستشویی کار های لازم رو کرد و رفت صبحانه بخورن سر میز صبحانه بودن که ا/ت گفت
ا/ت: جیمینا یه سوال!
جیمین: بوگو( با دهن پر غذا)
ا/ت: اگه من بمیرم چیکار میکنی؟
جیمین یک لحظه غذا رو قورت داد و گفت
جیمین: چاگیا از این فکر ها نکن قول میدم نزارم چیزیت بشه
ا/ت: پس منم قول میدم از خودم و تو مراقبت کنم!
جیمین: باشه پس من برم شرکت یه معامله پیش اومده ( جیمین برای این که کسی به مافیا بودنش شک نکنه سهام دار بزرگ یکی از شرکت های بزرگی شد) یه ساعتی بر میگردم بریم یکم بگردیم و بستنی بخوریم
ا/ت: واقعا؟؟؟(ذوق)
جیمین: معلومه فرشته کوچولوی من
ا/ت: باشه پس من برم تا یه ساعت دیگه منتظرت هستم ( عکسشو میزارم)
جیمین: باشه بای بای
ا/ت: بای بای( دست تکون داد براش و لبخند زد)
ویو جیمین
نمیدونم چرا ولی دلشوره بدی دارم انگار قراره چیزی بشه
تو شرکت
ویو جیمین
وارد شدم و محض وارد شدن دشمنمون جونگ سون رو دیدم و تازه با پچ پچ های بقیه شنیدم ۴۰ درصد سهام شرکت رو گفته ولی الان من 60 درصد سهام داشتم یعنی بازم ازش جلو تر بودم مثل همیشه
لبخند پیروزمندانه ای زود که جلو اومد شرکت سوت و کور بود همه کار کنان ها سروشون تو کار خودشون بود که گفتم
جیمین: تو اینجا چیکار میکنی؟
جونگ سوک: عه عه چرا اینجوری حرف میزنی نمیترسی بلایی سرت بیارم؟
جیمین: هه تو بلایی سرم بیاری؟ چه مغز فندقی ای داری
جونگ سوک: اره نمیتونم بهت آسیب بزنم ولی اون فرشته کوچولوی تو اندام خیلی خوبی داره ها
جیمین: ببند!
جونگ سوک: نمیترسی بلایی سرش بیارم؟
جیمین: اون الان خونه منتظر منه
جونگ سوک: مطمئنی؟ آخه اون داره الان ناله میکنه که!
جیمین: چی میگی تو !
جونگ سوک: اگه نمیخوای به فرشته کوچولوت تجا.وز گروهی کنم پس باید بیای تو اینجا و نجاتش بدی همین الان ( یه کاغذ داد دستش آدرس بود)
جیمین: یه تار از موش کم بشه میکشمت
بعد این که جونگ سوک بتونه از شرکت بره بیرون جیمین زود دوید سمت ماشین و سوار شد جونگ هیون هم پشت اون ولی جونگ سوک زود تر رسیده بود
ویو جیمین
رسیدم یه جای شیک بود رفتم تو همه جا تاریک بود اسم ا/ت رو داد میزدم رفتم جلو صدای ناله های ا/ت رو شنیدم و دویدم طرف صدا با دیدن اون صحنه خشکم زده بود
جیمین:چ....چی؟.... ا/ت؟....
اونا داشتن به ا/ت....
خب خب اینم تلافی اون شرط هایی که نرسوندید😐 بعدی 20 لایک 23 کامنت
ویو ا/ت
چشمام رو باز کردم جیمین روم بود فکر کنم دیشب از خستگی روی من خوابیده
ا/ت: جیمین شی پاش
جیمین: چیه؟ (خواب آلو)
ا/ت: پاشو تا صبح زیرت موندم بست نبود؟
جیمین: هومم معلومه که نه! هر چقدر هم بخورمت بازم کمه!
ا/ت: باشه حالا پاشو
جیمین: اول بوس
ا/ت: باشه
جیمین صورتشو نزدیک ا/ت کرد و ا/ت بوسیدش جیمین پاشد و ا/ت رفت دستشویی کار های لازم رو کرد و رفت صبحانه بخورن سر میز صبحانه بودن که ا/ت گفت
ا/ت: جیمینا یه سوال!
جیمین: بوگو( با دهن پر غذا)
ا/ت: اگه من بمیرم چیکار میکنی؟
جیمین یک لحظه غذا رو قورت داد و گفت
جیمین: چاگیا از این فکر ها نکن قول میدم نزارم چیزیت بشه
ا/ت: پس منم قول میدم از خودم و تو مراقبت کنم!
جیمین: باشه پس من برم شرکت یه معامله پیش اومده ( جیمین برای این که کسی به مافیا بودنش شک نکنه سهام دار بزرگ یکی از شرکت های بزرگی شد) یه ساعتی بر میگردم بریم یکم بگردیم و بستنی بخوریم
ا/ت: واقعا؟؟؟(ذوق)
جیمین: معلومه فرشته کوچولوی من
ا/ت: باشه پس من برم تا یه ساعت دیگه منتظرت هستم ( عکسشو میزارم)
جیمین: باشه بای بای
ا/ت: بای بای( دست تکون داد براش و لبخند زد)
ویو جیمین
نمیدونم چرا ولی دلشوره بدی دارم انگار قراره چیزی بشه
تو شرکت
ویو جیمین
وارد شدم و محض وارد شدن دشمنمون جونگ سون رو دیدم و تازه با پچ پچ های بقیه شنیدم ۴۰ درصد سهام شرکت رو گفته ولی الان من 60 درصد سهام داشتم یعنی بازم ازش جلو تر بودم مثل همیشه
لبخند پیروزمندانه ای زود که جلو اومد شرکت سوت و کور بود همه کار کنان ها سروشون تو کار خودشون بود که گفتم
جیمین: تو اینجا چیکار میکنی؟
جونگ سوک: عه عه چرا اینجوری حرف میزنی نمیترسی بلایی سرت بیارم؟
جیمین: هه تو بلایی سرم بیاری؟ چه مغز فندقی ای داری
جونگ سوک: اره نمیتونم بهت آسیب بزنم ولی اون فرشته کوچولوی تو اندام خیلی خوبی داره ها
جیمین: ببند!
جونگ سوک: نمیترسی بلایی سرش بیارم؟
جیمین: اون الان خونه منتظر منه
جونگ سوک: مطمئنی؟ آخه اون داره الان ناله میکنه که!
جیمین: چی میگی تو !
جونگ سوک: اگه نمیخوای به فرشته کوچولوت تجا.وز گروهی کنم پس باید بیای تو اینجا و نجاتش بدی همین الان ( یه کاغذ داد دستش آدرس بود)
جیمین: یه تار از موش کم بشه میکشمت
بعد این که جونگ سوک بتونه از شرکت بره بیرون جیمین زود دوید سمت ماشین و سوار شد جونگ هیون هم پشت اون ولی جونگ سوک زود تر رسیده بود
ویو جیمین
رسیدم یه جای شیک بود رفتم تو همه جا تاریک بود اسم ا/ت رو داد میزدم رفتم جلو صدای ناله های ا/ت رو شنیدم و دویدم طرف صدا با دیدن اون صحنه خشکم زده بود
جیمین:چ....چی؟.... ا/ت؟....
اونا داشتن به ا/ت....
خب خب اینم تلافی اون شرط هایی که نرسوندید😐 بعدی 20 لایک 23 کامنت
۸۲.۴k
۰۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.