فصل شب دردناک

فصل۲ | شب دردناک|
پارت ۱۱۰


ات : جی کی پسرم .... ای بابا
مادرش مثل هر روز زیر لبی غرید و با عصبانیت سمته بالکن آپارتمان اش رفت این آپارتمان کوچیکی و نقلی بود بالکن قشنگی داشت و یک اتاق دو نفره و اتاق جی کی
پسرش جی کی بچه آرومی بود و یه کوچولو شیطون باز هم به دنبال پسر دو سال اش گشت ولی پیداش نکرد از بالکن بیرون رفت و سمته اتاق خودش رفت تا رسیدن به اتاقش با خودش زمزمه میکرد ( از دسته ای پسر آخر دیونه میشم ) وارد اتاق شد و دست به کمر شد و با صدا کمی بلند گفت... ات : جی کی .. کجایی آخه
خنده زیبا و آرومش را شنید به راه صدا قدم برداشت و به سمته تخت رفت ... خنده ای زیر لب ای کرد و با صدا بلند گفت
ات : اوفف باشه ... پس جی کی نیست منم برم
باز هم صدا قشنگ پسر اش را شنید و خودش هم خنده ای کرد و با دستش رو تختی را بالا برد و پسر کوچلو اش را دید که می‌خندید مادرش با حرص گفت
ات : جی کی آخه از دست تو بیا بیرون
جی کی : اوماااااا بگو موس بخولتت
دختره با چشم های ریزی بهش خیره شد و گفت
ات : نمیگم بیا بیرون زود باش
جی کی خنده ای کرد و از سمته مخالف تخت بیرون رفت و تا میخواست سمته در با سرعت بدوه اما مادرش او را گیر انداخت و در اغوشش پسر کوچولو اش را گرفت و صدا های خنده هر دو در آپارتمان بلند شد جی کی مثل همیشه با دندون های خرگوشی اش می‌خندید و مادرش که با امید زندگی اش بوسی رو گونه پسر اش گذاشت و در حالی که در اغوشش او را گرفته بود سمته سالن رفت
ات : چرا هر روز صبح قائم میشی ها ؟
جی کی : اوما
ات : جونم
پسرش یقه پیراهن مادرش را گرفت و مشغول بازی کردن باهاش شد و باز هم مثل هر روز سکوت کرد مادرش هم نمیدانست که این رفتار پسرش برای چی هست یا چرا هر روز صبح قائم میشه از وقتی که یادش میاد با پسرش تنها در آپارتمان زندگی میکرد
پسرش را رو صندلی مخصوص بچه ها نشوند کنارش نشست
ات : زود باش پسرم بخور تا منم برم سره کارم
جی کی زیتونی برداشت و انداخت تو لیوان شیرش و این باعث عصبی شدن دختره شد
ات: اوففف ... جی کی ببین چیکار کردی
جی کی نگاه اش را پایین انداخت و خیره شد به زمین با اخم نگاه کوتاهی به مادرش انداخت
ات: بشین من برم برات لیوان شیر بیارم
به سمته اشپر‌خونه راهی شد لیوان را گذاشت رو اپن و سمته یخچال رفت برگشت سمته لیوان و جی کی را دید که مشغول شستن دست هایش بود رو چهار پایه ایستاده بود و زود زود دست هایش را می‌مالید
ات : جی کی چیکار میکنی

شرط ها
۹۰ لایک
۴۰ کامنت
عضویت ۱۲۴۹
دیدگاه ها (۶۲)

خوشایی شبی که فردایی نباشد.. به زیبایی یک گل به رویایی زند...

فصل۲| شبدردناک|پارت ۱۰۸اقا/ج: چی شده پسرم ایل سونگ: اون پسره...

نام فیک:عشق مخفیPart: 6ویو ات*هه نیومده داره قلدری میکنه نشو...

نام فیک: عشق مخفیPart: 42فلش بک به یک هفته بعد*ویو ات*توی خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط