کاش دنیا مثل دیواری بود که پشت داشت

کاش دنیا مثل دیواری بود که پشت داشت
و میشد رفت و پشت آن ایستاد
کاش دنیا در خروجی داشت که میشد از آن بیرون زد و رفت توی حیاط پیشتی آن دراز کشید و خوابید، یا در بی خیالی محض دست ها را توی جیب گذاشت و سوت زد و یا در تنهایی مطلق نشست و قهوه خورد .
.

#مصطفی_مستور
دیدگاه ها (۶)

کلاس اول دبستان شیفت بعد از ظهر بودم باران تندی می بارید.یک ...

من می گویم باید دوست داشتن راکشید.باید آن رادر هوا نقاشی کرد...

گاهی دوست دارمدست ببرم در سرمهمه را بیرون کنمخودم را با خودم...

کاش می فهمیدیبغض آنقدر بیخِ گلویم را گرفتهکه اگر هم بخواهم ص...

دوست پسر دمدمی مزاج

رمان:عشق عضو هشتم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط