هرگز فکر نکرد التماسی ک میکردم واسه دوست داشتنشه خو

هرگز فکر نکرد التماسی ک میکردم واسه دوست داشتنشه ... خودشو میگرفت ...محل نمیزاشت . بی اهمیتی میکرد ... از روزی که میخواد بره جدا بشه حرف میزد . فکرش مشغول بود ... التماسم بی فایده بود ... هو ای رفتنو داشت ... تاوقتش رسید . وقت رفتنش. که میدونست من چیزی ندارم به جز اون . رفت ... تنها شدم ولی کسی رو تنها نزاشتم تا اخرش بودم . اون نبود ... خوش بگذره بودن من تنها نیستم چون خاطراتت هنوز تو دلمه تو باختی نه من پسشونم نمیدم اصلا .... التماس کردم چون جایی دیگه نمیکردم . التماس نکردی چون جای دیگه میکردی .... بی اهمیت بودم بی اهمیت بودی بی محلی میکردی بی محل بودی . اره اره روزگار همینه حرف میزنی میزنن . سعی کن همیشه تک حرف باشی و بمونی . مثل من . سلامتیه همه منها ..

mehrad..
دیدگاه ها (۵)

- ‏حبیبی ،،،أحتاج أن أکون بقربِک ،أتحسسُ یدیّکِ أُحدقُ بِعین...

کامنت

هر پادشاهی ابتدا یک نوزاد بوده....؛هر ساختمانی ابتدا فقط یک ...

شعر : عشقحیف از نقش خیالی که توهم شده استفرش تا عرش لگد خور...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_207 نامجون نامجون خواهش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط