دیروز را ورق می زنم و خاطرات گذشته را مرور می کنم

دیروز را ورق می زنم و خاطرات گذشته را مرور می کنم .
در روزهای بی تو بودن صدای خش خش برگها را از لابلای صفحات پاییزی می شنوم و التماس شاخه ها را که در حسرت دستهای سبز تو مانده اند.
دیدگاه ها (۱)

هیچ حسی زیباتراز دیدن لبخند تونیستهیچ حسی دلگرم تر از گرفتن ...

چتر ها را باید بستزیر باران باید رفتفکر را، خاطره را زیر بار...

تنهـــایـــی همیـــــن اســــتتکــــرار نا منظــــم من بــــ...

از تو سکوت مانده و از من، صدای توچیزی بگو که من بنویسم به جا...

رها🍂 امشب آخرین دقیقه آدر ماه را ورق می زنیم و شمع های روشن ...

وقتی صدای سعید را می‌شنوی،گویی در دالانی از خاطرات گم شده ای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط