من در این جای همین صورت بی جانم و بس

من در این جای همین صورت بی جانم و بس
دلم آن جاست که آن دلبر عیار آن جاست

تنم این جاست سقیم و دلم آن جاست مقیم
فلک این جاست ولی کوکب سیار آن جاست

#سعدی_جان
دیدگاه ها (۵)

کسانی که بی‌پروا و شجاع بودند پیش از آنکه بتوانند ژن خود راب...

مسافرت شبانه 😅 دیگه کم کم باید راه بیفتم 😉 سه چهار ساعت ر...

جانم فدای زلفِ تو آن دم که پُرسَمَتکاین چیست، مویِ بافته؟ گو...

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبحبگذار تا بنوشمت ای چشمه‌ی شرابب...

سینه در آتش دل در غم جانانه بسوخت آتشی بود در این خانه که کا...

طبیعت

شده ام در قفس خاطره ها زندانیدردم این است که هم دردی و هم در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط