خوناشام کوچولو
#خوناشام_کوچولو
پارت27
ویو کوک
امروز وقتی بیدارشدم دقیقا چشام رو به دیواری که به در اونجا بود باز کردم داستم به دیشب فک میکردم هه خیلی باحال بود ولی لیا چه منحرفی ها ای خدا
پاشدم رفتم دشویی کارای لازم رو انجام دادم رفتم تو اشپز خونه وسیله ها رو برداشتم که شروع کنم بکم صبحونه درست کنم دیدم ا. ت از پله ها اومد پایین ولی این دختر خیلی نازه فک کنم عاشقش شدم
+سلام صبح بخیر
_سلام صبح توهم بخیر
+چرا انقد زود بیدار شدی برو بخواب
_ خوابم نمیاد بعدشم یکم صبحونه درست میکنم خودمم اینجوری خوشحال میشم
+تو واقعا خیلی خیلی خوبی
_لبخند
+خب خب منم کمکت میکنم
_اوکی
شروع کردیم به پخت و پز
داشتیم میز رو میچیدیم که بقیه هم اومدن
_+صبح بخیر
،=*٪~"•صبح بخیر
٪به به چه صبحونه ای
*زود بخورید که باید بریم
•ممنون خیلی زحمت کشیدید
_+ن بابا این چه حرفیه
"اوم خوشمزس
=بچه خودمه دیگه
*٪~_+=•"، خنده
+بسه بخورید ببینم دیرتون میشه ها
* وای راست میگه زود باشید
غذا رو خوردن منو لیا و کوک میزو جمع کردیم و هیونگا رفتن
=ا. ت فردا باید بریم دانشگاه مرخصی تموم میشع من دارم میرم جزوه این چند روز رو بگیرم
+باشه مراقب خودت باش
+کوک تو هم از فردا میری کمپانی مرخصی تمومه امروز روز اخره
_اوکی خب بریم که وسایل بم و اوکی کنیم و ببریمش حموم
+اوکی
رفتیم ا. ت با حوصله وسایل رو در میورد و میچید
_ا. ت تو قبلا سگ داشتی؟
+ارع چطور
_اخه خیلی درباره سگ و اینچیزا میدونی
+هه اره ولی خب نتونستم مراقبش باشم اون موقع ها موقعیت نگهداری سگ نداشتم واسه همین واگذار کردم که الان خیلی ناراحتم و خیلی دلم براشون تنگ شده
_چنتا داشتی
+دو تا پاکوتاه
_اوخی
+اله خب این از این وسایلش اوکی شد بیا ببریمش حموم
_اوکی
ا. ت بم رو بغل کرد اروم بردش تو حموم و دوتایی بم رو شستیم اولین بار بود بم موقع حموم اروم بود خیلی برام جالب بود
+خب حالا که شسته شد بقیه کاراش با من تو یکم استراحت کن
بم رو اروم اروم خشک کرد بعد رقت دوش گرفت و اومد و با بم بازس کرد خیلی کیوت بود
_ا. ت
+جانم
_بیا
+جانم
_بم خیلی دوست داره خیلی باهات خوبه پیشت ارومه و کلا خیلی خوبه
+اره این خیلی خوبه
_قبلا وقتی میرفتم کمپانی خیلی نگران بم میشدم ولی الان ن چون تو هستی
+نگران نباش بم بچه خوبیه
_خب برو یکم استراحت کن اعضا امروز زود میان یکم تفریح و اینا
+اوکی اوکی پس من یکم استراحت کنم
ا. ت رفت استراحت کنه یکم گذشت داشتم با بم بازی میکردم که.....
#اد_جئون
برای تولد جین که اون زمان نتونستم اپ کنم
پارت27
ویو کوک
امروز وقتی بیدارشدم دقیقا چشام رو به دیواری که به در اونجا بود باز کردم داستم به دیشب فک میکردم هه خیلی باحال بود ولی لیا چه منحرفی ها ای خدا
پاشدم رفتم دشویی کارای لازم رو انجام دادم رفتم تو اشپز خونه وسیله ها رو برداشتم که شروع کنم بکم صبحونه درست کنم دیدم ا. ت از پله ها اومد پایین ولی این دختر خیلی نازه فک کنم عاشقش شدم
+سلام صبح بخیر
_سلام صبح توهم بخیر
+چرا انقد زود بیدار شدی برو بخواب
_ خوابم نمیاد بعدشم یکم صبحونه درست میکنم خودمم اینجوری خوشحال میشم
+تو واقعا خیلی خیلی خوبی
_لبخند
+خب خب منم کمکت میکنم
_اوکی
شروع کردیم به پخت و پز
داشتیم میز رو میچیدیم که بقیه هم اومدن
_+صبح بخیر
،=*٪~"•صبح بخیر
٪به به چه صبحونه ای
*زود بخورید که باید بریم
•ممنون خیلی زحمت کشیدید
_+ن بابا این چه حرفیه
"اوم خوشمزس
=بچه خودمه دیگه
*٪~_+=•"، خنده
+بسه بخورید ببینم دیرتون میشه ها
* وای راست میگه زود باشید
غذا رو خوردن منو لیا و کوک میزو جمع کردیم و هیونگا رفتن
=ا. ت فردا باید بریم دانشگاه مرخصی تموم میشع من دارم میرم جزوه این چند روز رو بگیرم
+باشه مراقب خودت باش
+کوک تو هم از فردا میری کمپانی مرخصی تمومه امروز روز اخره
_اوکی خب بریم که وسایل بم و اوکی کنیم و ببریمش حموم
+اوکی
رفتیم ا. ت با حوصله وسایل رو در میورد و میچید
_ا. ت تو قبلا سگ داشتی؟
+ارع چطور
_اخه خیلی درباره سگ و اینچیزا میدونی
+هه اره ولی خب نتونستم مراقبش باشم اون موقع ها موقعیت نگهداری سگ نداشتم واسه همین واگذار کردم که الان خیلی ناراحتم و خیلی دلم براشون تنگ شده
_چنتا داشتی
+دو تا پاکوتاه
_اوخی
+اله خب این از این وسایلش اوکی شد بیا ببریمش حموم
_اوکی
ا. ت بم رو بغل کرد اروم بردش تو حموم و دوتایی بم رو شستیم اولین بار بود بم موقع حموم اروم بود خیلی برام جالب بود
+خب حالا که شسته شد بقیه کاراش با من تو یکم استراحت کن
بم رو اروم اروم خشک کرد بعد رقت دوش گرفت و اومد و با بم بازس کرد خیلی کیوت بود
_ا. ت
+جانم
_بیا
+جانم
_بم خیلی دوست داره خیلی باهات خوبه پیشت ارومه و کلا خیلی خوبه
+اره این خیلی خوبه
_قبلا وقتی میرفتم کمپانی خیلی نگران بم میشدم ولی الان ن چون تو هستی
+نگران نباش بم بچه خوبیه
_خب برو یکم استراحت کن اعضا امروز زود میان یکم تفریح و اینا
+اوکی اوکی پس من یکم استراحت کنم
ا. ت رفت استراحت کنه یکم گذشت داشتم با بم بازی میکردم که.....
#اد_جئون
برای تولد جین که اون زمان نتونستم اپ کنم
۹۲۱
۰۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.