پارت ۱۱
کوک : باش نمون فقط میری یکم مشروب و زن امیر هم بیار لوکیشن برات میفرستم
آنا : باش
رفتم بهترین لباسم پوشیدم (عکسش میذارم ) تا پیش خانواده اش باکلاس باشم
رفتم اول سارینا اوردم بعدش مشروب خریدم بعدش هم رفتم دنبال زنش یه پسر هم داشت اومد جلو نشست هنوز منا ندید
گفت : سلام کوک جونم
آنا : سلام کوک نیستم زنشم
وقتی گفتم زنشم یه لحظه تعجب کرد
گفت : اهان فکر کردم کوک هستی اسم من تینا هست
آنا : خوشبختم عزیزم اسم منم آنا هست
بریم حالا
تینا : بریم
چند مین بعد
رسیدیم خانه کوک منا وقتی با اون لباس دید چشماش درشت شد انگار غیرتش گل کرده سارینا با پسر امیر رفتن بازی کنن
کوک : مشروب ها را بیار آنا
آنا : مگه من نوکرتم خودت برو بیار
کوک : باش 🙄
تینا : کوک جون نمیخواد زحمت بکشی من میرم میارم
رفت آورد مشروب هارا بعد رفت کنار کوک نشست من غیرتم گل کرد گفتم اینجوریه رفتم کنار اون امیر چندش نشستم که کوک گفت : عزیزم چرا نمیای کنارم بشینی تینا میشه بری اونور بشینی
تینا :باش
آنا رفت کنار کوک نشست و مشروب خورد ...
آنا : باش
رفتم بهترین لباسم پوشیدم (عکسش میذارم ) تا پیش خانواده اش باکلاس باشم
رفتم اول سارینا اوردم بعدش مشروب خریدم بعدش هم رفتم دنبال زنش یه پسر هم داشت اومد جلو نشست هنوز منا ندید
گفت : سلام کوک جونم
آنا : سلام کوک نیستم زنشم
وقتی گفتم زنشم یه لحظه تعجب کرد
گفت : اهان فکر کردم کوک هستی اسم من تینا هست
آنا : خوشبختم عزیزم اسم منم آنا هست
بریم حالا
تینا : بریم
چند مین بعد
رسیدیم خانه کوک منا وقتی با اون لباس دید چشماش درشت شد انگار غیرتش گل کرده سارینا با پسر امیر رفتن بازی کنن
کوک : مشروب ها را بیار آنا
آنا : مگه من نوکرتم خودت برو بیار
کوک : باش 🙄
تینا : کوک جون نمیخواد زحمت بکشی من میرم میارم
رفت آورد مشروب هارا بعد رفت کنار کوک نشست من غیرتم گل کرد گفتم اینجوریه رفتم کنار اون امیر چندش نشستم که کوک گفت : عزیزم چرا نمیای کنارم بشینی تینا میشه بری اونور بشینی
تینا :باش
آنا رفت کنار کوک نشست و مشروب خورد ...
۲.۸k
۲۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.