«فردا تولد ملکه سومت است. تولد فرح دیبا. یک مهمانی دیگر.
«فردا تولد ملکه سومت است. تولد فرح دیبا. یک مهمانی دیگر. یک ضیافت دوباره. ملکه سومت در زندگی شاهانه ات جا افتاده. زمام امور را در دست گرفته و فعالیت هایش را بیشتر کرده و بیشتر. شاهان این دوران، مثل تو، بیشتر به ملکه هایشان می نازند. در کاخ های شاهان قاجار هم سایه ای از یکی دو زن را می بینی. یکی دو سایه بلند. سایه مادر ناصرالدین شاه، ملک جهان خانم را. سایه مهد علیا را...مهد علیا کتابخانه خصوصی داشت. ادبیات فارسی را می شناخت و به زبان عربی مسلط بود. با موسیقی و آواز آشنا بود و ریز و درشت می نوشت...
...او شش سال پیش بود که پا به کاخ تو گذاشت. پاییز 1338. ملکه سومت فریح دیبا از نوادگان نظام العلمای آذربایجانی. بدون برادر و خواهر و تحت تکفل محمدعلی قطبی یکی از دایی هایش. عروست بیست و یک ساله بود و تو چهل ساله. نوزده سال اختلاف. خودت را با پدرت مقایسه می کنی. پدرت بیست و دو سال بزرگتر از تاج الملوک سومین زنش، مادرت بود. بیست و هفت سال بزرگتر از توران امیر سلیمانی چهارمین زنش و بیست و هفت سال بزرگتر از عصمت الملوک دولتشاهی پنجمین زنش...و تو نوزده سال از عروست بزرگتر هستی.
تو شاه بودی و کسی به تو نمی گفت نه. تو شاه هستی و کسی به تو نمی گوید نه. روزنامه ها نوشتند در مسابقه دختران جوان زیبای ایرانی برای بدست آوردنت، او بود که پیروز شد. فرح دیبا. نوشتند ملکه تازه ای خواهیم داشت که ایرانی است. مامورانت گذشته ملکه سومت را سال به سال، ماه به ماه و روز به روز برایت آوردند:
فرح دیبا میان بالا و گندمگون و بلوطی موی. با یک متر و هفتاد و چهار سانتی متر قد، بلندتر از ثریا اسفندیاری. گزارش مامورانت می گفت ظاهر عروست اصل آریایی اش را عیان می کند. می گفتند عروس جوانت در نه سالگی پدرش را طی عمل جراحی کبد از دست داده. می گفتند ملکه سومت سه عمو دارد که یکی شان اسفندیار طباطبایی نماینده مجلس توست. می گفتند در کودکستان ایتالیایی ها بوده و سیکل اول متوسطه را در مدرسه ژاندارک و دوره دبیرستان را در دبیرستان رازی سپری کرده. می گفتند از هفت سالگی پیانو می نواخته و در نواختن قطعات موتزارت و بتهوون معرکه بوده. می گفتند دانشنامه اش را در رشته طبیعی به فارسی و فرانسه گرفته. می گفتند هم بسکتبالیست بوده هم دونده. می گفتند سال 1336 به فرانسه رفته و در کالج مخصوص آرشیتکتور مدرسه معماری فرانسه تحصیل کرده. می گفتند در حاشیه نامه هایش نقاشی می کرده. کاریکاتور می کشیده...
می گفتند در همان بهار 1338 که به پاریس رفتی با ژنرال دوگل گفتگو کنی در ملاقات با دانشجویان ایرانی با او روبرو شدی...روبرو شدی ولی او را به یاد نمی آوردی. تو به مدد اردشیر زاهدی او را برگزیدی. ملکه جوانت را. ملکه بیست و یک ساله ای برای شاه چهل ساله. ازدواجی برای به دست آوردن حداقل یک فرزند ذکور. یک فرزند برای نشستن بر تخت طاووس.
...ملکه سومت شیک پوش است و علاقمند به مارک های معروف. ملکه سومت جامه عروسی اش را به خیاط خانه کریستین دیور سفارش داد و ایو سن لوران هم تعطیلاش را رها کرد تا لباس ملکه جدید را بدوزد. لباس های سفارش داده شده ملکه سومت هشتاد و چهار کیلو وزن داشتند و بیست میلیون فرانک قیمت و از پاریس راهی تهران می شدند.
ملکه سومت موهایش را به دست آرایشگر معروف فوبور سن انوره داد. با کبکبه و دبدبه به تهران آمد تا مراسم نامزدی تان در اول آذر برپا شود. شب نامزدی را به یاد کس آوری. آن شب ملکه با مادرش سوار بر رولزرویس وارد کاخ شد. آن شب که نزدیک به پانصد میهمان انتظار ملکه سومت را می کشیدند...»
.
.
.
«تو در قاهره خواهی مرد» را نشر چشمه با قیمت 12500 تومان روانه بازار نشر کرده است.
( نویسنده این رمان حمیدرضا صدره: کارشناس معروف فوتبال شبکه سه)
...او شش سال پیش بود که پا به کاخ تو گذاشت. پاییز 1338. ملکه سومت فریح دیبا از نوادگان نظام العلمای آذربایجانی. بدون برادر و خواهر و تحت تکفل محمدعلی قطبی یکی از دایی هایش. عروست بیست و یک ساله بود و تو چهل ساله. نوزده سال اختلاف. خودت را با پدرت مقایسه می کنی. پدرت بیست و دو سال بزرگتر از تاج الملوک سومین زنش، مادرت بود. بیست و هفت سال بزرگتر از توران امیر سلیمانی چهارمین زنش و بیست و هفت سال بزرگتر از عصمت الملوک دولتشاهی پنجمین زنش...و تو نوزده سال از عروست بزرگتر هستی.
تو شاه بودی و کسی به تو نمی گفت نه. تو شاه هستی و کسی به تو نمی گوید نه. روزنامه ها نوشتند در مسابقه دختران جوان زیبای ایرانی برای بدست آوردنت، او بود که پیروز شد. فرح دیبا. نوشتند ملکه تازه ای خواهیم داشت که ایرانی است. مامورانت گذشته ملکه سومت را سال به سال، ماه به ماه و روز به روز برایت آوردند:
فرح دیبا میان بالا و گندمگون و بلوطی موی. با یک متر و هفتاد و چهار سانتی متر قد، بلندتر از ثریا اسفندیاری. گزارش مامورانت می گفت ظاهر عروست اصل آریایی اش را عیان می کند. می گفتند عروس جوانت در نه سالگی پدرش را طی عمل جراحی کبد از دست داده. می گفتند ملکه سومت سه عمو دارد که یکی شان اسفندیار طباطبایی نماینده مجلس توست. می گفتند در کودکستان ایتالیایی ها بوده و سیکل اول متوسطه را در مدرسه ژاندارک و دوره دبیرستان را در دبیرستان رازی سپری کرده. می گفتند از هفت سالگی پیانو می نواخته و در نواختن قطعات موتزارت و بتهوون معرکه بوده. می گفتند دانشنامه اش را در رشته طبیعی به فارسی و فرانسه گرفته. می گفتند هم بسکتبالیست بوده هم دونده. می گفتند سال 1336 به فرانسه رفته و در کالج مخصوص آرشیتکتور مدرسه معماری فرانسه تحصیل کرده. می گفتند در حاشیه نامه هایش نقاشی می کرده. کاریکاتور می کشیده...
می گفتند در همان بهار 1338 که به پاریس رفتی با ژنرال دوگل گفتگو کنی در ملاقات با دانشجویان ایرانی با او روبرو شدی...روبرو شدی ولی او را به یاد نمی آوردی. تو به مدد اردشیر زاهدی او را برگزیدی. ملکه جوانت را. ملکه بیست و یک ساله ای برای شاه چهل ساله. ازدواجی برای به دست آوردن حداقل یک فرزند ذکور. یک فرزند برای نشستن بر تخت طاووس.
...ملکه سومت شیک پوش است و علاقمند به مارک های معروف. ملکه سومت جامه عروسی اش را به خیاط خانه کریستین دیور سفارش داد و ایو سن لوران هم تعطیلاش را رها کرد تا لباس ملکه جدید را بدوزد. لباس های سفارش داده شده ملکه سومت هشتاد و چهار کیلو وزن داشتند و بیست میلیون فرانک قیمت و از پاریس راهی تهران می شدند.
ملکه سومت موهایش را به دست آرایشگر معروف فوبور سن انوره داد. با کبکبه و دبدبه به تهران آمد تا مراسم نامزدی تان در اول آذر برپا شود. شب نامزدی را به یاد کس آوری. آن شب ملکه با مادرش سوار بر رولزرویس وارد کاخ شد. آن شب که نزدیک به پانصد میهمان انتظار ملکه سومت را می کشیدند...»
.
.
.
«تو در قاهره خواهی مرد» را نشر چشمه با قیمت 12500 تومان روانه بازار نشر کرده است.
( نویسنده این رمان حمیدرضا صدره: کارشناس معروف فوتبال شبکه سه)
۸.۵k
۰۸ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.