از خواب بلند شدم کارامو انجام بدم من یه دست لباس پوشیدم ت
از خواب بلند شدم کارامو انجام بدم من یه دست لباس پوشیدم تو را بیفتم به سمت بیمارستان سوار ماشین شدم راه افتادم سمت بیمارستان بعد از اینکه رسیدم به دفتر مدیر بیمارستان رفتم از پرونده یه هفته قرار بود روش کار کنم رو گرفتم پرونده رو باز کردم مثل اینکه در مورد پسر رئیس جمهور بود مین یونگی پسر رئیس جمهور مشکل روانی داره مثل اینکه تمام دکترهایی که تا الان در زیر نظرشون بوده یا مردن یا کلاً از این کار اومدم بیرون بیخیال شدم مراقب شدم به سمت عمارت به خاطر اینکه میدونستم نباید از عمارت بیام بیرون به خاطر این موضوع قبلش به سمت خونه رفتم چند دست لباس برداشتم و بعد یک راست به سمت عمارت رفتم رسیدم اونجا خدمتکار من به سمت اتاق یونگی راهی کرد و بعد خودش رفت آروم در اتاق خواب باز کردم و رفتم داخل اتاق خواب نمیشه بهش گفت یه اتاق کامل بود تلویزیون تخت همه چی تو اتاق خواب بود تنها چیزی که کم داشت آشپزخونه بود اما با این همه اتاقها واقعاً قشنگ بود مشکل اینجا بود که خیلی وحشتناک بود روی دیوار نمیدونم واقعاً خون بود یا نه ولی قرمز بود پردهها اکثراً پاره شده بودن خیلی ترسناک بود تخت رو نگاه کردم که روی تخت افتاده بود با یه لباس سفید یه گوشه نشسته بود رفتم پیشش و آروم توی تخت نشستم
+سلام
_سلام
+ چیکار میکنی
_هیچی تو دیگه کی هستی
+من دکترتم
_ من به دکتر نیاز ندارم
+ پس چی میخوای
_ یک نفر که اون رو از زهنم برون بندازه
+کی رو
_ دو ست دخترم رو
+پس مشکل روانی نیست عاطفی
_من دوستش داشتم ولی اون بهم خیانت کرد
+سلام
_سلام
+ چیکار میکنی
_هیچی تو دیگه کی هستی
+من دکترتم
_ من به دکتر نیاز ندارم
+ پس چی میخوای
_ یک نفر که اون رو از زهنم برون بندازه
+کی رو
_ دو ست دخترم رو
+پس مشکل روانی نیست عاطفی
_من دوستش داشتم ولی اون بهم خیانت کرد
- ۵.۸k
- ۲۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط