دوپارتی کوکی
دوپارتی کوکی
وقتی رئیس شوهرت بود و دوست داشت
Pt¹
امروز بالاخره استخدام شدم خیلی هیجان زدم میخوام این خبر خوب رو زودتر به جیمین بگم ولی باید سوپرایزش کنم اما چجوری از ملینا بزار بپرسم
-های گرل چطوری هوپی خوبه
!خوبیم مرسی چیشد به ما هم یه زنگی زدی
-خیلی احمقی من همین دیروز بهت زنگ زدماااا انگاری علاوه بااینکه کری کورم هستی
!یااااا
-خیلی خب حالا نمیخواد جوش بیاری ارت میخوام کمکم کنی
!خداف..
-قطع نکن میخوام موچی رو سوپرایز کنم
!چرا
-چونننن امروزززز استخدام شدم
! چیییی راست میگی
-اوهوم و لی نمیدونم راستش چجوری اینکار رو بکنم
! خب بزار ببینم تو خب میتونی امشب ببریش بیرون یا خونه رو تزئین کنی با حالا باد کنک و این جور چیزا
-اره خوبه ولی یکم میخوام رمانتیک تر باشه
!وا مگه میخوای بگی حامله ای یه استخدام سادس دیگه
-شاید باشم
!جون من
-اوهوم
!واییی هوراااا دارم خاله میشم هوپییییی عمو شدیییییی
-آروم باش حالا چیکار کنم
!بهت میگم خوب گوش …
«پرش زمانی به شب »
خب الاناس که برسه دیگه فکر کنم همه چی آمادس
اوففف چرا نمیاد ساعت ۱ شبه مثلا دارم نگرانش میشم
تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم
بردار دیگه لعنتی
بالاخره برداشت
-جیمین کجایی
+بیرونم
-چرا نمیای خونه
+چرا انقد گیر میدی امشب نمیام خونه
-چی برای چی ..
نزاشت حرفم تموم شه گوشی رو روم قطع کرد
-مگه کار اشتباهی کردم که ازم عصبانیه
چرا نمیاد خونه پیش کیه به نامی زنگ بزنم یا نه میزنم
-آلو
؟ جانم ا.ت چیزی شده ( خواب آلود )
-خواب بودی
؟اره داشتم میخوابیدم اتفاقی افتاده خوبی
-نه میخواستم بدونم جیمین اونجاس که فکر نکنم باشه
؟ نه نیست چطور نیومده هنوز
-نه نیومده
؟ بزار بهش زنگ بزنم
-نمیخواد بهش زنگ زدم گفت بیرونه میخواستم ببینم پیش شماست یا نه
؟ اممم نمیدونم جی بگم
-مرسی نامی بای ببخشید مزاحمت شدم
؟نبابا خواهش میکنم
تصمیم گرفتم خنرو به حالت اولش برگردونم و برم بکپم
«فردا صبح »
امروز اولین روز کاریم بود تو همون شرکتی که جیمین کار میکرد حال رفتن نداشتم جیمین دیشب بدجور حالمو گرفت ولی مجبورم اگه نرم فک میکنن بی مسئولیتم اوففف برم امادشم یه آرایش کم رنگ کردم تا صورتم جون بگیره و یه لباس. کیوت پوشیدم و رفتم
«توی شرکت »
-انیوهاسیو پارک ا.ت هستم اولین روز کاریمه
/خوش اومدین خانم پارک لطفا دنبالم بیایید تا اینجا رو نشونشون بدم اسم من مین لارا هست میتونی منو لارا صدا کنی من یکی از کارمند های مورد اعتماد آقای جئونم
-مرسی خوشبختم شما هم میتونی منو ا.ت صدا کنی
…
/خب اینجا میز تو هست و راجب آقای جئون باید یه چند تا نکته رو بگم که ایشون روش حساسن
1. سر موقع میای سر کار
2. هروز صبح ساعت ۷ میری خونشون و صبحنشون رو آماده میکنی
3. لباساشون رو قبل از صبحانه اتو میکشی
4. کرواتشون رو شخصا میبندی
5. هروقت جلسه ای داشتن تو هم همراشون هستی
6. برای مسافرت کاری هم همراهشون میری
/ سوالی داری
-خب من یه چیزی رو باید بگم خب من حاملم و تا به حدودی رو شاید نتونم انجام بدم
/واییی حامله ای چقدر خوب … خب راستش در این رابطه به خودشون باید بگی
-ممنونم
/ ..
= لارا برام یه قهوه میاری
/چشم
- سلام پارک ا.ت هستم
=منشی جدیدم
-ااا بله
=لارا همچی رو بهت گفته
-بله گفتن
=موفق باشی
+ا.ت تو اینجا چیکار میکنی
-استخدام شدم ( لحن سرد )
+چرا انقد بد باهام حرف میزنی
-من با تو بد حرف نمیزنم
+ههههه بد حرف نمیزنی
-باید چجوری با کسی که دیشب نیومده خونه درست صحبت کنم
+اوففف چقدر غررر میزنی .. نیومدم که نیومدم به توجه ( داد میزنه )
=چه خبرتونه شرکت و گذاشتین رو سرتون
+ببخشید
/جیمین ..
/جیمین عزیزم چیزی شده
-ازت متنفرم
کیفم برداشتم به سمت خونه رفتم اون لحظه هیچی برام مهم نبود که اخراج میشم یا چی
فقط میخواستم اون مکان نفرین شده رو ترک کنم
که موچم توسط کسی گرفته شد
…
#بی_تی_اس
وقتی رئیس شوهرت بود و دوست داشت
Pt¹
امروز بالاخره استخدام شدم خیلی هیجان زدم میخوام این خبر خوب رو زودتر به جیمین بگم ولی باید سوپرایزش کنم اما چجوری از ملینا بزار بپرسم
-های گرل چطوری هوپی خوبه
!خوبیم مرسی چیشد به ما هم یه زنگی زدی
-خیلی احمقی من همین دیروز بهت زنگ زدماااا انگاری علاوه بااینکه کری کورم هستی
!یااااا
-خیلی خب حالا نمیخواد جوش بیاری ارت میخوام کمکم کنی
!خداف..
-قطع نکن میخوام موچی رو سوپرایز کنم
!چرا
-چونننن امروزززز استخدام شدم
! چیییی راست میگی
-اوهوم و لی نمیدونم راستش چجوری اینکار رو بکنم
! خب بزار ببینم تو خب میتونی امشب ببریش بیرون یا خونه رو تزئین کنی با حالا باد کنک و این جور چیزا
-اره خوبه ولی یکم میخوام رمانتیک تر باشه
!وا مگه میخوای بگی حامله ای یه استخدام سادس دیگه
-شاید باشم
!جون من
-اوهوم
!واییی هوراااا دارم خاله میشم هوپییییی عمو شدیییییی
-آروم باش حالا چیکار کنم
!بهت میگم خوب گوش …
«پرش زمانی به شب »
خب الاناس که برسه دیگه فکر کنم همه چی آمادس
اوففف چرا نمیاد ساعت ۱ شبه مثلا دارم نگرانش میشم
تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم
بردار دیگه لعنتی
بالاخره برداشت
-جیمین کجایی
+بیرونم
-چرا نمیای خونه
+چرا انقد گیر میدی امشب نمیام خونه
-چی برای چی ..
نزاشت حرفم تموم شه گوشی رو روم قطع کرد
-مگه کار اشتباهی کردم که ازم عصبانیه
چرا نمیاد خونه پیش کیه به نامی زنگ بزنم یا نه میزنم
-آلو
؟ جانم ا.ت چیزی شده ( خواب آلود )
-خواب بودی
؟اره داشتم میخوابیدم اتفاقی افتاده خوبی
-نه میخواستم بدونم جیمین اونجاس که فکر نکنم باشه
؟ نه نیست چطور نیومده هنوز
-نه نیومده
؟ بزار بهش زنگ بزنم
-نمیخواد بهش زنگ زدم گفت بیرونه میخواستم ببینم پیش شماست یا نه
؟ اممم نمیدونم جی بگم
-مرسی نامی بای ببخشید مزاحمت شدم
؟نبابا خواهش میکنم
تصمیم گرفتم خنرو به حالت اولش برگردونم و برم بکپم
«فردا صبح »
امروز اولین روز کاریم بود تو همون شرکتی که جیمین کار میکرد حال رفتن نداشتم جیمین دیشب بدجور حالمو گرفت ولی مجبورم اگه نرم فک میکنن بی مسئولیتم اوففف برم امادشم یه آرایش کم رنگ کردم تا صورتم جون بگیره و یه لباس. کیوت پوشیدم و رفتم
«توی شرکت »
-انیوهاسیو پارک ا.ت هستم اولین روز کاریمه
/خوش اومدین خانم پارک لطفا دنبالم بیایید تا اینجا رو نشونشون بدم اسم من مین لارا هست میتونی منو لارا صدا کنی من یکی از کارمند های مورد اعتماد آقای جئونم
-مرسی خوشبختم شما هم میتونی منو ا.ت صدا کنی
…
/خب اینجا میز تو هست و راجب آقای جئون باید یه چند تا نکته رو بگم که ایشون روش حساسن
1. سر موقع میای سر کار
2. هروز صبح ساعت ۷ میری خونشون و صبحنشون رو آماده میکنی
3. لباساشون رو قبل از صبحانه اتو میکشی
4. کرواتشون رو شخصا میبندی
5. هروقت جلسه ای داشتن تو هم همراشون هستی
6. برای مسافرت کاری هم همراهشون میری
/ سوالی داری
-خب من یه چیزی رو باید بگم خب من حاملم و تا به حدودی رو شاید نتونم انجام بدم
/واییی حامله ای چقدر خوب … خب راستش در این رابطه به خودشون باید بگی
-ممنونم
/ ..
= لارا برام یه قهوه میاری
/چشم
- سلام پارک ا.ت هستم
=منشی جدیدم
-ااا بله
=لارا همچی رو بهت گفته
-بله گفتن
=موفق باشی
+ا.ت تو اینجا چیکار میکنی
-استخدام شدم ( لحن سرد )
+چرا انقد بد باهام حرف میزنی
-من با تو بد حرف نمیزنم
+ههههه بد حرف نمیزنی
-باید چجوری با کسی که دیشب نیومده خونه درست صحبت کنم
+اوففف چقدر غررر میزنی .. نیومدم که نیومدم به توجه ( داد میزنه )
=چه خبرتونه شرکت و گذاشتین رو سرتون
+ببخشید
/جیمین ..
/جیمین عزیزم چیزی شده
-ازت متنفرم
کیفم برداشتم به سمت خونه رفتم اون لحظه هیچی برام مهم نبود که اخراج میشم یا چی
فقط میخواستم اون مکان نفرین شده رو ترک کنم
که موچم توسط کسی گرفته شد
…
#بی_تی_اس
۱.۷k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.