عشق ناگهانی♡
ویو میا
توی یه خواب ناز بودم که گوشیم زنگ خورد روش نوشته بود کاترین خرع
مکالمه
میا:ها
کاترین:چته وحشی آرام باش
میا :خواب بودم خواب میفهمی چیشده
کاترین:خوب اصلا نمیگم بای
میا:روی سگ من و بالا نیار بگو
کاترین:تازه فهمیدی سگی خوب باشه امشب میخوایم بریم بیرون راستی فردا دانشکاه هم بازه
میا:اه گند توش به روز خوش نداریم برای چی بازه مگه تعطیلی نیست؟
کاترین:گفتن که فردا پارتی داریم
میا:امشب پارتی فردا هم پارتی ؟ دیوانه اید اوکی بای
کاترین:بای
پایان مکالمه
رفتم کارام رو انجام دادم رفتم پایین سر میز صبحانه
میا:اجوما بقیه کجان
اجوما:سلام دخترم آقای چانگ و خانم چانگ رفتن بیرون
میا:باشه ممنون
ویو یونگی
خواب و بیداری بودم که دیدم کاترین داره واسه خودش این دیوانه ها اهنگ میخونه رفتم بیرون دیدم کاترین خیلی خوشحال داره میره بیرون
یونگی:اهم اهم کله صبحی کجا میرین خانم مین؟
کاترین:اهم اهم کوفت ساعت و دیدی ساعت۲ بعدظهرع جنابعالی خوابالویی
یونگی:خیلی ممنون از این توضیحات دقیق کجا تشریف میبرید؟
کاترین:دارم میرم پاساژ خرید
یونگی:باکی؟
کاترین:اه چقد سوال میپرسی من رفتم بای بای(کوفت درست حرف بزن با داداشت)
ویو کاترین
تهیونگ پیام اند که دمه در با ذوق رفتم دمه در دیدم تو ماشینه داره بوق میزنه
رفتم سوار شدم
کاترین:سلام چطوری؟
تهیونگ :بد نیستم ببینم باز چیکار کردی انقدر خوشحالی؟
کاترین:بابا چرا امروز همتون شک دارید بهم
ویو یونگی
داشتم از پنجره میدیدم که دیدم دختری که انگار بهش تیتاب داده باشن داره سوار ماشین میشه وایسا ببینم اون کیه
سری زنگ زدم کاترین
کاترین:الو داداش
یونگی :کاترین کجایی؟
کاترین:خوبی ؟ گفتم میرم بیرون دیگه
یونگی:ولی نگفتی با کی؟
کاترین:با تهیونگ
یونگی:خوب اوکی برو
ویو میا
ساعت ۶ بود یک ساعت دیگه باید میرفتیم بیرون پس سری رفتم ۵ مین دوش گرفتم بعد رفتم که آرایش کنم تو فکر این بودم که لباس چی بپوشم که.....
*
خوب خوب تمام
شرط لایک:۲۰
کامنت :۱۰
کامنت هم نزارید لایک هم نکنید یا لایک کردید کامنت نزارید نمیزارم فیکو
توی یه خواب ناز بودم که گوشیم زنگ خورد روش نوشته بود کاترین خرع
مکالمه
میا:ها
کاترین:چته وحشی آرام باش
میا :خواب بودم خواب میفهمی چیشده
کاترین:خوب اصلا نمیگم بای
میا:روی سگ من و بالا نیار بگو
کاترین:تازه فهمیدی سگی خوب باشه امشب میخوایم بریم بیرون راستی فردا دانشکاه هم بازه
میا:اه گند توش به روز خوش نداریم برای چی بازه مگه تعطیلی نیست؟
کاترین:گفتن که فردا پارتی داریم
میا:امشب پارتی فردا هم پارتی ؟ دیوانه اید اوکی بای
کاترین:بای
پایان مکالمه
رفتم کارام رو انجام دادم رفتم پایین سر میز صبحانه
میا:اجوما بقیه کجان
اجوما:سلام دخترم آقای چانگ و خانم چانگ رفتن بیرون
میا:باشه ممنون
ویو یونگی
خواب و بیداری بودم که دیدم کاترین داره واسه خودش این دیوانه ها اهنگ میخونه رفتم بیرون دیدم کاترین خیلی خوشحال داره میره بیرون
یونگی:اهم اهم کله صبحی کجا میرین خانم مین؟
کاترین:اهم اهم کوفت ساعت و دیدی ساعت۲ بعدظهرع جنابعالی خوابالویی
یونگی:خیلی ممنون از این توضیحات دقیق کجا تشریف میبرید؟
کاترین:دارم میرم پاساژ خرید
یونگی:باکی؟
کاترین:اه چقد سوال میپرسی من رفتم بای بای(کوفت درست حرف بزن با داداشت)
ویو کاترین
تهیونگ پیام اند که دمه در با ذوق رفتم دمه در دیدم تو ماشینه داره بوق میزنه
رفتم سوار شدم
کاترین:سلام چطوری؟
تهیونگ :بد نیستم ببینم باز چیکار کردی انقدر خوشحالی؟
کاترین:بابا چرا امروز همتون شک دارید بهم
ویو یونگی
داشتم از پنجره میدیدم که دیدم دختری که انگار بهش تیتاب داده باشن داره سوار ماشین میشه وایسا ببینم اون کیه
سری زنگ زدم کاترین
کاترین:الو داداش
یونگی :کاترین کجایی؟
کاترین:خوبی ؟ گفتم میرم بیرون دیگه
یونگی:ولی نگفتی با کی؟
کاترین:با تهیونگ
یونگی:خوب اوکی برو
ویو میا
ساعت ۶ بود یک ساعت دیگه باید میرفتیم بیرون پس سری رفتم ۵ مین دوش گرفتم بعد رفتم که آرایش کنم تو فکر این بودم که لباس چی بپوشم که.....
*
خوب خوب تمام
شرط لایک:۲۰
کامنت :۱۰
کامنت هم نزارید لایک هم نکنید یا لایک کردید کامنت نزارید نمیزارم فیکو
۲.۰k
۱۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.