بین خودمان بماند، امّا
بین خودمان بماند، امّا
از تصویر میلهها در چشمهایم ترسیده بودم
و از بازتاب این آینههای غمگین
بر دیوارهای زندگیام ترسیده بودم
و اینکه سالها کسی به ملاقاتم نیامده بود
نشانۀ آزاد بودنم نبود
تنهایی امانم را بریده بود که گفتی: «باش!»
و کسی پشت راهراهِ پیراهنم تکان خورد
و نهروز و نهماه و نهسال و نهصدهزار قرن منتظر ماندم
به ملاقاتم بیاید
در من امّا زندانی کوچکیست
که با دستهای کوچکش هرشب
نقشههای کوچکی برای فرار میکشد
زندانی کوچکی
که صبحهای بسیاری به اصرارش
قاشقی چایخوری بلعیدهام
او
شروع به کندن کردهاست
کندهاست
کندهاست
کندهاست
به خون رسیدهاست
و بارهابار از سقط جنین ترسیدهام
بین خودمان بماند، امّا
هر روز از حمل این اسارت کوچک میترسم
و از وضعحمل این اسارت کوچک میترسم
که با هزاران قاشق کوچکِ خسته در دست
دارد میان خون و خفا اکسید میشود
زنگ میزند
زنگ میزند
زنگ میزند
گوشی را برمیداری که: «آیا برای تو کافی نیستم؟»
صدایی سرخ میگوید: «بلی»∆
و بوی خونِ مانده از پشت میلهها
به دیوارهای دنیا
نشت میکند.
#لیلا_کردبچه
#آواز_کرگدن
∆ «وإِذ أَخذَ ربُّكَ مِن بَنيءَادم مِن ظُهورِهم ذُريّتهُم و اَشهدهُم علي اََنفسِهُم اَلستُ بِربّكُم قالوا بلي... » (آیۀ 172 سورۀ اعراف)
از تصویر میلهها در چشمهایم ترسیده بودم
و از بازتاب این آینههای غمگین
بر دیوارهای زندگیام ترسیده بودم
و اینکه سالها کسی به ملاقاتم نیامده بود
نشانۀ آزاد بودنم نبود
تنهایی امانم را بریده بود که گفتی: «باش!»
و کسی پشت راهراهِ پیراهنم تکان خورد
و نهروز و نهماه و نهسال و نهصدهزار قرن منتظر ماندم
به ملاقاتم بیاید
در من امّا زندانی کوچکیست
که با دستهای کوچکش هرشب
نقشههای کوچکی برای فرار میکشد
زندانی کوچکی
که صبحهای بسیاری به اصرارش
قاشقی چایخوری بلعیدهام
او
شروع به کندن کردهاست
کندهاست
کندهاست
کندهاست
به خون رسیدهاست
و بارهابار از سقط جنین ترسیدهام
بین خودمان بماند، امّا
هر روز از حمل این اسارت کوچک میترسم
و از وضعحمل این اسارت کوچک میترسم
که با هزاران قاشق کوچکِ خسته در دست
دارد میان خون و خفا اکسید میشود
زنگ میزند
زنگ میزند
زنگ میزند
گوشی را برمیداری که: «آیا برای تو کافی نیستم؟»
صدایی سرخ میگوید: «بلی»∆
و بوی خونِ مانده از پشت میلهها
به دیوارهای دنیا
نشت میکند.
#لیلا_کردبچه
#آواز_کرگدن
∆ «وإِذ أَخذَ ربُّكَ مِن بَنيءَادم مِن ظُهورِهم ذُريّتهُم و اَشهدهُم علي اََنفسِهُم اَلستُ بِربّكُم قالوا بلي... » (آیۀ 172 سورۀ اعراف)
۱۰.۰k
۰۲ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.