پارت69
#پارت69
دیگه داشتم گیج میشدم،واسه همین گذاشتمش کنارتااز هر اتفاق احتمالی جلو گیری کنم،یه کم که نشستم دیدم فایده نداره بلند شدم برم یه کم قدم بزنم که یشیم گفت:کیانا کجا میری؟
+همینجام،میخام یه کم قدم بزنم
بلند شدم و رفتم از بچه ها که دور شدم یه گوشه واسه خودم نزدیک ساحل نشستم و فکر کردم به همه چی،به خودم،به کرم،به زمرد و کاراش،واقعا نمیفهمم قرار چ اتفاقی بیوفته روزی که رفتم برگه هاروامضا کنه گفت منم باید یه تعهد کوچیک بدم منم قبول کردم و امضا کردم،واقعا چرا خم به ابرو نمی اورد من میتونم بزنم زیر همه چیز و یه ضرر بزرگ بزارم روی دستش ولی چرا اون اصلا براش مهم نیست؟اصلا چرا کرم قبول کرده اونم به این راحتی؟یه چیزایی این وسط درست نیست ولی نمیدونم چیه،اصلا بیخیال هر کاری میخان بکنن فقط من برم سیدنی و به کارام برسم دیگه مهم نیست بقیش...
بلند شدم و برگشتم سمت بچه ها از دور که دیدم انگار داشتن بحث میکردن رفتم نزدیک تر گوشیم دست کیان بود ولی چرا؟؟؟
ازدستش گرفتمو گفتم:چیکار داری؟
کیان:دوساعته داره زنگ میخوره پیش ملیساست جواب نمیده ببینم کیه هر دقیقه میگه یکیه
+خب برا چی باید جواب بده گوشی منو؟
خواست جوابمو بده که دوباره زنگ خورد به صفحه نگاه کردم رادوین بود،پس بخاطر این ملیسا اینطوری میکرد،یه کم از بچه ها دور شدم و جواب دادم:بله؟
رادوین:سلام پرنسس خانوم،کجایی هرچی زنگ میزنم جواب نمیدی؟
+سلام،داخل کمپ پیش بچه ها
رادوین:برای چی جواب نمیدادی؟
+تا جایی که من میدونم وقتی یه نفر جواب نمیده یعنی نمیتونه حرف بزنه یا نیستش
رادوین:اااووو،بله،ببخشید
+خب حالا کاری داشتی؟........
#loveintime
لطفا به اشتراک بزارید👆🙏
@roman._.loveintime
دیگه داشتم گیج میشدم،واسه همین گذاشتمش کنارتااز هر اتفاق احتمالی جلو گیری کنم،یه کم که نشستم دیدم فایده نداره بلند شدم برم یه کم قدم بزنم که یشیم گفت:کیانا کجا میری؟
+همینجام،میخام یه کم قدم بزنم
بلند شدم و رفتم از بچه ها که دور شدم یه گوشه واسه خودم نزدیک ساحل نشستم و فکر کردم به همه چی،به خودم،به کرم،به زمرد و کاراش،واقعا نمیفهمم قرار چ اتفاقی بیوفته روزی که رفتم برگه هاروامضا کنه گفت منم باید یه تعهد کوچیک بدم منم قبول کردم و امضا کردم،واقعا چرا خم به ابرو نمی اورد من میتونم بزنم زیر همه چیز و یه ضرر بزرگ بزارم روی دستش ولی چرا اون اصلا براش مهم نیست؟اصلا چرا کرم قبول کرده اونم به این راحتی؟یه چیزایی این وسط درست نیست ولی نمیدونم چیه،اصلا بیخیال هر کاری میخان بکنن فقط من برم سیدنی و به کارام برسم دیگه مهم نیست بقیش...
بلند شدم و برگشتم سمت بچه ها از دور که دیدم انگار داشتن بحث میکردن رفتم نزدیک تر گوشیم دست کیان بود ولی چرا؟؟؟
ازدستش گرفتمو گفتم:چیکار داری؟
کیان:دوساعته داره زنگ میخوره پیش ملیساست جواب نمیده ببینم کیه هر دقیقه میگه یکیه
+خب برا چی باید جواب بده گوشی منو؟
خواست جوابمو بده که دوباره زنگ خورد به صفحه نگاه کردم رادوین بود،پس بخاطر این ملیسا اینطوری میکرد،یه کم از بچه ها دور شدم و جواب دادم:بله؟
رادوین:سلام پرنسس خانوم،کجایی هرچی زنگ میزنم جواب نمیدی؟
+سلام،داخل کمپ پیش بچه ها
رادوین:برای چی جواب نمیدادی؟
+تا جایی که من میدونم وقتی یه نفر جواب نمیده یعنی نمیتونه حرف بزنه یا نیستش
رادوین:اااووو،بله،ببخشید
+خب حالا کاری داشتی؟........
#loveintime
لطفا به اشتراک بزارید👆🙏
@roman._.loveintime
۱۲.۹k
۲۹ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.