چرا به اینجا رسیدیم!؟
چرا به اینجا رسیدیم!؟
🔸ما دهه چهل و پنجاهی ها نسل عجیبی هستیم. شهدا را دیدیم ،با آنان زندگی کردیم و در فراقشان هنوز می سوزیم.نسل ما ارکان جمهوری اسلامی را خدمتگزاری بیش نمی داند.نسل ما صادقانه به همه حاجی می گوید.هنوز به بچههای سپاه حاجی می گوید.در چنین جامعه ای است که وزن شهروندانش با فضیلت هایش سنجیده می شود نه حساب بانکی و روابط سیاسی.برج های لاکچری سر به فلک کشیده به قیمت گسترش حاشیه نشینی مثل پتک بر سرمان فرود آمد.ما برای ارزشها و معنویت و پیشرفت قلم می زدیم و سخن می گفتیم اما دیگران شبانه روز در حال خرید و فروش سکه و زمین و خودرو و سهام و پست های دولتی بودند.
🔹از همه دردناک تر اینکه همین ها با وقاحت به تدریج ما را بریدگان و جدا شدگان از کاروان انقلاب نامیدند.یاللعجب !آقازاده ها بدون شایستگی بر مصادر امور تکیه زدند.تحت پوشش خودی و غیر خودی و ریزش و رویش هر فکر و اندیشه مستقل و آزاد و شخصیت سالم و کارآمدی به کنار نهاده شد و متملقان بیمایه و مجیز گو به صدر کشیده شدند.دانشگاه با آن همه شور و حال به دانشگاه بی تفاوت و خنثی تبدیل شد و صدها انحراف دیگر که همه قصه آن را می دانیم خلاصه نه تنها از مسیر الگو بودن منحرف شدیم بلکه برای کشورها و جوامع متوسط هم انگشت حسرت می گزیدیم.
🔸مسئله اول کشور، دیگر انسانیت و تعالی و توسعه نبود همه شبانه روز می دویدند تا قیمت مرغ و تخم مرغ را کنترل کنند.جلوی فساد و دزدی را بگیرند.امثال خاوری، طبری ها و زنجانی ها به ریش نسل ما خندیدند و هنوز هم می خندند.اما از آنجا که یاد گرفته بودیم بر سر انسانیت و خوبی ها ایستادگی کنیم کم کم و سربسته و در خلوت نقد را اغاز کردیم و نقدها را در پاکت سربسته برای آقایان فرستادیم تا بدخواهان سوء استفاده نکنند.نتیجه ای حاصل نشد با کوته فکری، انگ چپ و راست خوردیم.نقدها را با چاشنی عقلانیت گسترش دادیم انگ غرب زدگی و روشنفکر مآبی خوردیم.
🔹این انحراف تا جائی پیش رفت که امروز دیگر امیدی به اصلاح فردا با این فرمان نداریم.گفتار درمانی هم درد ما را درمان نمی کند.تعارف که نیست نسل ما هیچ نقطه ضعفی نداشت، نه مالی نه اخلاقی و نه سیاسی.اما امروز به واسطه بی تدبیری ها در حاشیه ترین دایره نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی قرار گرفته است و هر روز منزوی تر می شود و ای کاش با این وجود و بدون مشارکت نسل ما شاهد پیشرفت و حرکت رو به جلو بودیم اما نیستیم و در سراشیبی سقوط اقتصادی و اجتماعی قرار گرفتیم و همین فریاد دلسوزانه و کارشناسی هم با انگ سیاه بینی و ناامید سازی نادیده گرفته می شود.
🔸نسل ما چراغ برداشته و در شهر در جستجوی عقل و تدبیر است تا آسمان کشور را روشن کند. تا به استهزا کنندگان خود بگوید و نشان دهد که راه را اشتباه نرفته است حتی اگر خود قربانی این راه شده باشد اما هر چه می گردیم کمتر می یابیم و خاک بیشتری برای خاموش کردن همین شمع پاشیده می شود.همین طور که این روزها با شمع و مشعل در شهر می گردیم گاهی با خود می گوئیم ما آینده ایران را خواهیم ساخت اما خودمانیم شما که نسل ما را زیرکانه فریب دادید با این اقتصاد لجام گسیخته به فکر مردم باشید.
🔸ما دهه چهل و پنجاهی ها نسل عجیبی هستیم. شهدا را دیدیم ،با آنان زندگی کردیم و در فراقشان هنوز می سوزیم.نسل ما ارکان جمهوری اسلامی را خدمتگزاری بیش نمی داند.نسل ما صادقانه به همه حاجی می گوید.هنوز به بچههای سپاه حاجی می گوید.در چنین جامعه ای است که وزن شهروندانش با فضیلت هایش سنجیده می شود نه حساب بانکی و روابط سیاسی.برج های لاکچری سر به فلک کشیده به قیمت گسترش حاشیه نشینی مثل پتک بر سرمان فرود آمد.ما برای ارزشها و معنویت و پیشرفت قلم می زدیم و سخن می گفتیم اما دیگران شبانه روز در حال خرید و فروش سکه و زمین و خودرو و سهام و پست های دولتی بودند.
🔹از همه دردناک تر اینکه همین ها با وقاحت به تدریج ما را بریدگان و جدا شدگان از کاروان انقلاب نامیدند.یاللعجب !آقازاده ها بدون شایستگی بر مصادر امور تکیه زدند.تحت پوشش خودی و غیر خودی و ریزش و رویش هر فکر و اندیشه مستقل و آزاد و شخصیت سالم و کارآمدی به کنار نهاده شد و متملقان بیمایه و مجیز گو به صدر کشیده شدند.دانشگاه با آن همه شور و حال به دانشگاه بی تفاوت و خنثی تبدیل شد و صدها انحراف دیگر که همه قصه آن را می دانیم خلاصه نه تنها از مسیر الگو بودن منحرف شدیم بلکه برای کشورها و جوامع متوسط هم انگشت حسرت می گزیدیم.
🔸مسئله اول کشور، دیگر انسانیت و تعالی و توسعه نبود همه شبانه روز می دویدند تا قیمت مرغ و تخم مرغ را کنترل کنند.جلوی فساد و دزدی را بگیرند.امثال خاوری، طبری ها و زنجانی ها به ریش نسل ما خندیدند و هنوز هم می خندند.اما از آنجا که یاد گرفته بودیم بر سر انسانیت و خوبی ها ایستادگی کنیم کم کم و سربسته و در خلوت نقد را اغاز کردیم و نقدها را در پاکت سربسته برای آقایان فرستادیم تا بدخواهان سوء استفاده نکنند.نتیجه ای حاصل نشد با کوته فکری، انگ چپ و راست خوردیم.نقدها را با چاشنی عقلانیت گسترش دادیم انگ غرب زدگی و روشنفکر مآبی خوردیم.
🔹این انحراف تا جائی پیش رفت که امروز دیگر امیدی به اصلاح فردا با این فرمان نداریم.گفتار درمانی هم درد ما را درمان نمی کند.تعارف که نیست نسل ما هیچ نقطه ضعفی نداشت، نه مالی نه اخلاقی و نه سیاسی.اما امروز به واسطه بی تدبیری ها در حاشیه ترین دایره نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی قرار گرفته است و هر روز منزوی تر می شود و ای کاش با این وجود و بدون مشارکت نسل ما شاهد پیشرفت و حرکت رو به جلو بودیم اما نیستیم و در سراشیبی سقوط اقتصادی و اجتماعی قرار گرفتیم و همین فریاد دلسوزانه و کارشناسی هم با انگ سیاه بینی و ناامید سازی نادیده گرفته می شود.
🔸نسل ما چراغ برداشته و در شهر در جستجوی عقل و تدبیر است تا آسمان کشور را روشن کند. تا به استهزا کنندگان خود بگوید و نشان دهد که راه را اشتباه نرفته است حتی اگر خود قربانی این راه شده باشد اما هر چه می گردیم کمتر می یابیم و خاک بیشتری برای خاموش کردن همین شمع پاشیده می شود.همین طور که این روزها با شمع و مشعل در شهر می گردیم گاهی با خود می گوئیم ما آینده ایران را خواهیم ساخت اما خودمانیم شما که نسل ما را زیرکانه فریب دادید با این اقتصاد لجام گسیخته به فکر مردم باشید.
۳.۸k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.