.
.
.
گلوله ای می توانست
به پیشانی ام
شلیک شود،
گلوله ای به سینه ام
اما هیچکدام،
نه جمجمه ام را سوراخ کرد،
نه از پشت پیراهنم بیرون زد
تنها دهانم را نشانه گرفت
وقتی می گفتم؛
دوستت دارم...
.
@mastalast
.
گلوله ای می توانست
به پیشانی ام
شلیک شود،
گلوله ای به سینه ام
اما هیچکدام،
نه جمجمه ام را سوراخ کرد،
نه از پشت پیراهنم بیرون زد
تنها دهانم را نشانه گرفت
وقتی می گفتم؛
دوستت دارم...
.
@mastalast
۴.۵k
۰۲ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.