پیچ و تاب ای موهبت نادیده تو را به ضیافت اندیشه ام

پیچ و تاب ......ای موهبت نادیده تو را به ضیافت اندیشه ام
چگونه دعوت کنم
وقتی که تمامیت وجودم

تو را جور دیگری میخواهد

حافظ خیالم دست کش دامنت نیست .......هبوط
دیدگاه ها (۰)

پیچ و تاب ای کاش من نخی زمخت میبودم در دستان خیاط چیره دست ...

پیچ و تاب ....و اگر من مولکول آب میخاستم باشم باز هم باید او...

پیچ و تاب .........بی و بالا پرم در پی تو ...و طو شمعدانی کن...

هبوط....یک قصّه بیش نیست غمِ عشق، وین عجبکز هر زبان که می‌شن...

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم . . .

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط