کاش تا دل میگرفت و میشکست

کاش تا دل میگرفت و میشکست
دوست می آمد کنارش می نشست!

کاش میشد روی هر رنگین کمان
می نوشتم "مهربان " با من بمان

کاش می شد قلب ها آباد بود
کینه و غم ها به دست باد بود

کاش می شد دل فراموشی نداشت
نم نم باران هم آغوشی نداشت

کاش می شد کاش های زندگی
تا شود در پشت قاب بندگی

کاش میشد کاش ها مهمان شوند
درمیان غصه ها پنهان شوند

کاش می شد آسمان غمگین نبود
رد پای کینه ها رنگین نبود


نیما یوشیج
دیدگاه ها (۵)

من عادت کرده امشعرهایم رابا لهجه ی مردی بنویسمکه زبانِ مادری...

‌ خدایا آدم‌های خوب سر راهم بگذار ...ح...

ســـــــلام دوستــــــان`این دوستمون لایڪ و دنبال ڪنید جبران...

وحی شد بر مصطفی برخیز، اقرأ باسم ربّک ای حبیب من ز جا برخیز،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط