سفر جدید چهنی پارت ۴

غروب شده بود ما رفتیم و تو سئول خرید کردیم و وسیله خریدیم ؛ شب شده بود خیلی راحت خوابیدیم تا صبح



صبح پاشدیم و گفتیم بهتره ک حرکت کنیم پیش لیسا و جیسو🙃

ولی........💔

وقتی داشتیم راه می افتادیم دیدیم جیمین و تهیونگ ام اومدن ب سفر توی سئول :/

واقعا تعجب کرده بودیم اونا اونجا چیکار میکنن

#جنی


رزی میشه بگی این دو تا چرا به ما خیره شدن 😐😶


#رزی

خودمم هاج و واج موندم ک چرا اینطوری زل زدن ب ما😐💔


#جیمین

تهیونگ اینا چرا ب ما زل زدن :/

#تهیونگ
نمیدونم ب خدا😂



خلاصه هر ۴تامون فک میکردیم داریم ب هم زل میزنیم '-'


#رزی

جنی من بهتره برم ازش بپرسم اینجا چیکار میکنن


#جنی
برو بپرس منم میام🙃


#رزی

جیمینننن اینجا چیکار میکنی توووو چرا اومدی الان مارو میبینن شیپ میزنن فق سریع بگو چرا اینجایی😐



#جیمین

خب مگ باید از تو اجازه بگیرم اومدم با تهیونگ سفر حوصلم پوکید 😑

#جنی

تهیونگ نمیتونستی جلو جیمین رو بگیری ک نیایننننن


#تهیونگ
خب منم حوصلم سر رفته بود😏

#رزی
خب خب دیگ بسه بهتره همگی باهم از اینجا بریم با هواپیمای شخصی ما :)


#جیمین و تهیونگ
باشه بریم ما حاظریم ک با شما بیایم😂😏


#جنی

خب خب بریم🤦🏻‍♀️😂

ادامه داره........