نه مغرورم نه دلسنگمنه از تحقیر میترسم

نه مغرورم نه دلسنگم،نه از تحقیر میترسم
پر از بغضم ولی از "اشک بی تاثیر" میترسم

حریفی خسته ام،شطرنج بازی که کم آورده
که از پیچیده بازی های این تقدیر میترسم

میایی،چای مینوشی،برایت شعر میخوانم
من از سردرد این رویای بی تعبیر میترسم

هم از شهر پر جمعیت آشفته بیزارم
هم از تنها شدن در خانه ی دلگیر میترسم

دلم صحرا ودریا را به آتش میکشد روزی
ازین دیوانه،این مجنون بی زنجیر میترسم . . .
دیدگاه ها (۲)

#نگاهم_برای_تو فقط بگذار غمش را جدا کنم...نمیدانم چیزی هم ته...

هر زمان می بینمت قلبم پریشان می شود...چشم هایم در هوایت باز ...

#باور_مکن ...گفته بودم شادمانم؟ بشنو و باور مکن گاه میلغزد ز...

#میگویم_تویی ..!بوی عطری می رسد از دور ، می گویم توییقاصدک م...

نـه مغـرورم نـه دلسنگــمنه از تحقیر میترسمپر از بغضم ولی از ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط