میگویمتویی

#میگویم_تویی ..!

بوی عطری می رسد از دور ، می گویم تویی
قاصدک می رقصد و پرشور ، می گویم تویی

یک نسیمی می وزد بر گونه های خیس من
می رود پس پرده های تور ، می گویم تویی

بغض های کهنه را سرمی کشم من بیت بیت
بوسه ها می گیرم از انگور ، می گویم تویی

باد می افتد به گندم زار می لرزد دلم
چون پریشان گیسوان بور می گویم تویی

نیمه شب ها می کنم آغوش روی ماه باز
می شود سر تا به پایش نور ، می گویم تویی

شعر می خوانم برای باغ سبز خانه ام
شاخه شاخه می شود مسرور ، می گویم تویی

این غزل می ماند و شب های مهتابی و من
شور می ریزم در این سنتور ، می گویم تویی

در میاان پنجره ایستاده ام تا یک نفس
بوی عطری تا رسد از دور ، می گویم تویی ...
دیدگاه ها (۷)

#باور_مکن ...گفته بودم شادمانم؟ بشنو و باور مکن گاه میلغزد ز...

نه مغرورم نه دلسنگم،نه از تحقیر میترسمپر از بغضم ولی از "اشک...

تاکنون دیوانه وار اسم کسی بوسیده اینیمه شب درآینه باخنده اش ...

#غیـرت_دارمــ_روی_خـاطراتمانـ_بــرای_هـر_کســی_تعـریفشان_نمـ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط